عشق دردناک پارت 1

شخصیت ها: لی ا.ت – جئون جونگ کوک – بقیه اعضای بی تی اس ا.ت+ کوک – از زبان ا.ت +من عاشقتم من باید بدونم کی میری کجا میری -دوست دخترمی صاحب اختیارم ک نیستی +یعنی چی داری میگی به من ربطی نداره -آره به تو ربطی نداره +چی میگی یعنی چی -یعنی دیگه نمیخوامت برو +جناب جئون جونگ کوک من به خاطر تو از کشورم دور شدم فکر کردی چون عاشقتم یا مستی نمیرم یک هفته اس شب ها دیر میای خوابگاه وقتیم میای مستی و خیلی سری کس دیگه ای تو زندگیته -آره هست اصلا ولم کن

دلم به حال خودم سوخت چشمام پر از اشک شده بود بغض خفه ام میکرد رفتم تو اتاق و همه ی وسایلم رو جمع کردم هیچکس تو خوابگاه نبود پسرا رفته بودن بیرون فقط جیمین و جی هوپ بودن از سر و صدامون از اتاقشون اومده بودن بیرون جیمین : ا.ت چیکار داری میکنی جی هوپ: ات چرا وسایلت رو جمع میکنی +ببخشید جیمین هیونگ و جی هوپ هیونگ به بقیه هم بگید من برمییگردم ایران جیمین: چی میگی چرا +چون برا خانوادم ی مشکلی پیش اومده جی هوپ: با کوک دعوا کردی +نه جیمین: دروغ نگو +گاهی وقتا هیچ چیز متعلق به هم نیستن و جداییشون بهتره جی هوپ: نمیزارم بری یعنی چی +جون من جلوم نگیرین جی هوپ: وایسا اینجا کوک کجاست +رفت تو اتاقش جیمین: از جات تکون نخور الان برمیگردم +باشه

رفتن پیش کوک فکر اینکه عاشق کس دیگه ای شده نفسم رو میبرید همه ی خاطراتمون تو ذهنم اکو میشد گریه ام گرفت یاد حرفش افتادم گفت نمیخوامت برو پاشدم و وسایلم رو برداشتم رفتم جلوی در و به خوابگاه مون که کلی خاطره داشتیم نگاه کردم +ببخشید هیونگ ها مجبورم از در رفتم بیرون سوار تاکسی شدم رفتم کمپانی در زدم و رفتم تو اتاق پی دی نیم پی دی نیم: به به دختر گلمون یاد ما کرده +پی دی نیم میشه بهم یک سال مرخصی بدی پی دی نیم اومد سمتم پی دی نیم: گریه کردی چرا چیشده +خانوادم دچار مشکل شدیدی شدن باید برم پی دی نیم: گروه چی پس کوک اصلا کجاست خوبه دوست پسرته +بهش نگفتم باید برم لطفا پی دی نیم التماست میکنم پی دی نیم: باشه برو مواظب خودت باش +به مطبوعاتم بگین بخاطر خانوادم رفتم ایران پی دی نیم: باشه مراقب خودت باش خداحافظ دخترم بغلم کرد منم بغلش کردم و رفتم سوار تاکسی شدم راننده : کجا برم خانوم؟ +فرودگاه راننده: چشم

پنجره رو باز کردم و بیرون نگاه کردم هوا سرد بود چون زمستون بود یه هفته به سالگردمون مونده بود چرا اخه من چی براش کم گزاشتم با تمام عشقی که 5 سال تو دلم بود اومدم کره گفت عاشقمه بهش رسیدم اولین سالگردمون بود چرا اینطوری شد گوشیم رو از جیب ام در اوردم و به نامجون هیونگ زنگ زدم بعد دوتا بوق جواب داد. نامجون: الو +سلام هیونگ نامجون: سلام ات دختر کجایی همه جارو دنبالت گشتیم کجایی ادرس بده بیایم دنبالت +هیونگ ببخشید ولی من نمیتونم برگردم دارم میرم فرودگاه میخوام برگردم نامجون: نه ات اصلا ات +هیونگ گوش بده کوک اونجاس نامجون: اره مستیش پریده خیلی ناراحته داره گریه میکنه +بزار رو بلندگو نامجون: ات +لطفا هیونگ نامجون: باشه

+جونگ کوک بزار یه داستان بهت بگم یه دختر آرمی بود عاشق مکنه گروه بی تی اس شده بود 5 سال این عشق رو تو دلش نگه داشت هرشب برای داشتنش گریه میکرد و خیلی دوسش داشت تنها دلیلش برای زندگی بود اون پسر بعد 5 سال بهش رسید عاشق هم بودن ولی پسره دل دختر رو با حرفاش تیکه تیکه کرد و روحش رو کشت -ات عشق من ات +هیچی نگو گوش کن اون دختر تصمیم گرفت به سرنوشت اعتقاد داشته باشه و بره برای هر هفت تا تون ارزوی موفقیت و خوشبختی میکنم و خیلی دوستتون دارم -ات نرو تروخدا نرو +قسم نخور جون عشقمون تا یک سال تنهام اصلا ولم کن بزار با درد های خودم بمیرم و بدون خیلی دوستت داشتم خداحافظ دوباره میسازم دوباره دنیامو میسازم جئون بدون تو هم میشه زندگی کرد.