سلام ناظر جان قربونت برم لطفاً منتشرش کن ❤️
آنقدر خسته بودم که رفتم داخل اتاق لباسم را عوض کردم و منتظر آدرین در باز شد و من هم نشستم روی تخت آدرین: مری هنوز نخوابیدی؟ مرینت: از روی تخت بلند شدم و رفتم پیش آدرین و گفتم آدرین دکتر چی گفت راستش را بگو آدرین: گفتم که فشارت افتاده و رفتم یک تیشرت از داخل کشو لباسم برداشتم و لباسم را عوض می کردم مرینت: ببین آدرین به نظر تو وقتی حالم بد شد ، وقتی رنگم پرید، وقتی که ....... همه این ها بعید می دونم برای فشار خون باشه آدرین: سرم را از لباس بیرون آوردم پوشیدمش و بعد رفتم نزدیک مرینت که داشت عقب عقب می رفت شونه هاشو گرفتم و گفتم یعنی به ش.و.ه.ر.ت شک داری🥲 مرینت: نه اما اگر چیزی را مخفی کرده باشی ........ آدرین: دستم را رو گونش گذاشتم و گفتم نه من چیزی را مخفی نکردم و نمی کنم ازت و بعد هم افتادیم روی تخت و آدرین: پنج دقیقه بعد دیدم صدایی از مری در نمی آید که نگاه کردم دیدم خوابه آباژور را خاموش کردم و آروم مرینت را در آغوش کشیدن و خوابیدم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عالی بود آجی 😍
عالی بود 😍
عالی بود
چه عجبببب
عالی بوود
ممنونم عزیزم
اما من که داخل عشق ققنوسی گفتم که امتحان هام شروع شده و کلاس نهم هستم و........
اهاا
اونو نخوندم برای همینن
ببخشیید
خواهش می کنم عزیزم
موفق و پیروز باشی ♥️
💜