
سلام امروز یهو زد به سرم یچی بنویسم و اینم قولی که به عشقم دادم ی تک پارتی امیدوارم خوشت بیاد🥺🥺🥺
+اوووووف خسته شدممم *هی دختر یکم دیگه مونده چقد غر میزنی منممث تو خسته شدم ولی انقد غر نمیزنم +من دیگه نمیتونم یا بقیشو بذار برا فردا یا خودت تمومش کن *اگر بذاریم برا فردا که رئیس اخراجمون میکنه +بدرک اخخخخ *چی شدددد +نمیتونم نفس بکشم *بیا بریم یکم هوا بخوری ... +وای هوای ازاد *چرا یهو اینجور شدی +نمیدونم فقط میدونم واقعاا حالم خوب نیس میخام برم هق خونه *وای باشه برو خونه من تمومشون میکنم +مرسی جبرانمیکنم *دوستی که این حرفارو نداره قربوتا برو خدافظ به تهیونگم سلام برسون +باشه🥺💜💜 کیفمو ورداشتم و راه افتادم سمت خونه گوشیمو دراوردم و به تهیونگ زنگ زدم _الو زندگیم +تهیونگا چطوری؟؟ _خوبم قشنگم عزیزم من الان کمپانیم سرم خیلی شلوغه نیم ساعت دیگه بت زنگ میزنم +باشه برو عزیزم خسته نباشی رفتم خونه و لباسمو عوض کردم ی چیزی خوردم از وقتی که به تهیونگ زنگ زدم یک ساعتی میگذره 😏حتما باز منو یادش رفته رو مبل نشستمو شرو کردم با گوشیم ور رفتن که شاااید زنگبزنه ولی اونقدر خسته بودم که خابم برد
+اخخخخ ساعت چنده؟؟ گوشیمو ورداشتم ساعت ۱۰ صبح بود +چقد خابیدممم اوف بلند شدم امروز دیر تر کارم شرو میشه پس تا ساعت ۱ ظهر وقت دارم رفتم ی دوش گرفتم ی جیزی خوردم که صدای در اومده _عشقممم من اومدم +منظورت از تیم ساعت دیگه زنگمیزنم این بود که حوصلتو ندارم هر وقت خوصلتو داشتم زنگ میزنم _ببخشید عزیزم واقعا سرم شلوغ بود +تو همیشه سرت شلوغه شده یبار وقتی بیای خونه بشینی باهام وقت بگذرونی وقتی گوشیت زنگ بخوره بگی الان سرم شلوغه نیمساعت دیگه بهتون زنگ میزنم اما زنگ نزنی یا فقط این اخلاقات برا منه ها؟؟ _عزیزم چرا شلوغش میکنی خب میدونی سرم شلوغه +اره شلوغیات برا منه ولی واسه بقیه خوب وقت داری برو اونور _کجا؟؟ +میخام برم بیرون مشکلی داری؟؟ _مین هی صبر کنننن +صبر نمیکنممم ولم کننن معلوم نیس داری چکار میکنی شاید ی دخت... (با سیلی تهیونگ حرفصو ادامه نداد ) _چطور میتونی همچین حرفی بزنی ها؟؟ +از کی دست رومبلند میکنی هاااااااااا گمشو اونور _نمیرمممممم نمیرمممم بشین سره جات
+گفتم برو اونوررررررر _مین هی گوش بده عزیزم +اخخخخخ ی دفعه افتادم زمین _مین هییی مین هی عزیزمممم نفس بکش وای داری کبود میشی تهیونگ/ دیدم افتاد رو زمین و سرفه میکرد داشت کبود میشد رفتم براش ی لیوان اب اوردم _بیا اینوو بخور یکماب خورد دراز کشید تا تونست نفس بکشه +چرا اینکارو میکنی هق اگر هق دیگه دوسم نداری بگو هق بگو بذار هر کدوممون هق بره پی هق زندگی خودش _هیششش قربونت برم من عاشقتم دیوانه وار خب دیشب فقط سرم شلوغ بود +چرا سرت فقط هق برای من شلوغه _ببین منو امروز من خونم باهم کلی وقت میگذرونیم خب؟؟ +ولی امروز من سرم شلوغه اینو گف و بلند شد رفت سمت اتاق و با لباس بیرونی اومد بیرون _ کجا میری ؟ +سره کار تو که میدونی سرم خیلی شلوغه _هوووووف
مین هی از خونه زدم بیرون تهیونگم دنبالم اومد _سوار شو میرسونمت +خودم هم پا دارم هم پول با تاکسی میرم _(با داد)گفتم سولر شوووووو بدون اینکه بهش نگا کنم به راهم ادامه دادم _وای خدااا تو چقد لج بازی دختر ی دفعه حس کردم رو هوام +هییییی چکار میکنییییی _وقتی به حرفم گوش نمیدی مجبورم به زور دگوارد عمل شم منو نشوند تو ماشین خودشم سوار شد +مگه تو سرت شلوغ نیس؟؟ من مزاحمتم _وای مین هی عزیزم لطفاااا بس کن التماست میکنم معذرت 🥺 اینجوری نکن با حرفات بدجور قلبمو میشکونی +هووووف باید فکرامو کنم جون بدجور دلمو شکوندی تازه روم دستم بلند کردی _دستم بشکنه من معذرت میخام لطفااااا بیا بغلم +نمیخام راه بیوفت دیرم میشه _هوف باشه تو کل راه هیچ حرفی نزدیم بعد از اینکه رسیدیم از ماشین پیاده شدم تهیونگم با من پیاده شد برگشتم ی نگا بهش نگا کردم خیلییی پشیمون بود 🥺 رفتم سمتش +خیلی خب میبخشمت و بغلش کردم _اخیش دیگه قهر نکن باشه ؟؟؟ +فکرامو میکنم _خیلی خب برو دیرت میشه خانم +شب میبینمت _میام دنبالت برو از الان خسته نباشی +😘
تهیونگ/ هووووف بخیر گذشت خدا اخه تو که داری واسه تولدش کار انجام میدی خودشو فراموش میکنی این دخترم که اگر بزنه بسرش زده وای برم به بقیه کارام برسم _الو جیمین $جونم تهیونگ _همه چیز ردیفه؟؟؟ $اوهوم همه چیز حله _اوک مین هی/ رفتم تو و بعد از کلی غر غر شنیدن از رئیسم رفتم سره کارم ¥مین هی +بله ¥اممم توی انبار ی پروندس برو بیارش ببر برای رئیس +خیلی خب رفتم سمت انبار و دنبال پرونده میگشتم ی پرونده قرمز +اهاااا ایناهاش رفتمسمت اتاق رئیس که ی دفعه چشمم خورد به لپ تاپ منشی داشت با تعجب به ی فیلمنگا میکرد رفتم سمتش +نه این واقعیت نداشت اشک تو چشام حلقه زده بود حس میکردم نمیتونم نفس بکشم رفتم کیفمو ورداشتم و از شرکت اومدم بیرون تمام شهر شده بود عکسای تهیونگ اون دختره که نمیدونستم کیه😭😭😭😭 سینم بدجور درد میکرد ساعت تقریبا ۱۰ شب بود که رو گوشیم ی پیام اومد
_عشقم نتونستم بیام دنبالت خودت بیا خونه اخه ماشین خراب شده هه واقعا خودشو زده به اون راه باید تمومش کنم اون داره از احساساتم سواستفاده میکنه رفتم سمت خونه درو زدم که یهو _تولدت مباااارک پسرا:مین هی تولدت مبارکککک چراغا روشن شد _عزیزم گریه کردی؟؟ چیزی شده؟؟ +خودتو زدی به اون راه یا واقعا نمیدونی چ غلطی کردیییی هااااا تهیونگ اومد سمتم خاست دستمو بگیره که ی سیلی زدمش(دستت تیکه شه) +این تلافی سیلی که صبح زدی تو گوشم بعد هولش دادم +اینم تلافی تمااام دروغایی که بهم گفتیییی من دیگه یه دفعه زدم زیر گریه و با صدای بلند گریه میکردم نشستم رو زمین _مین هی من ....من نمیدونم راجب چی حرف میزنییی + برو اینترنتو نگا کننننن عکسات با دخترههه پر شدههه گیشرو دراوردم و سمتش گرفتم + از ظهر دارم این عکسارو با دقت نگا میکنم با خودم میگم قطعاا فتوشاپه اما نیستتتتتت تهیونگ سرشو انداخت پایین +عوضیی هق منو نگا کننن هق پایینو نگا نکن التماست میکنم بگو هق دروغه هق جون من بگو
_مین هی واقعا اعتمادت به من همینقدر بود؟ ها تو قبل اینکه این عکسو هم ببینی بهم شک داشتی هاااا لعنتی من چند شبه دارم برای اینکه برات ی تولد رویایی بسازم +جواب منو بدههههههه بگو این عکس لعنتی چیهههههه _فتوشاپههههههه میخای برات ببرم پیش حرفه ای ترین ادیتور بفهمی علکیه اما بدون اگر کارمون به اون مرحله برسه میرمو پشت سرمم نگا نمیکنم +به همین راحتی؟ ارهههه ههههههه شرو کردم سرفه کردن قشنگ خفگی رو حس میکردم انگار واقعا داشتممیمردم _م..مین هیییی نفس بکششش $باید ببریمش بیمارستان حالش خیلی بدهههه تهیونگ/(بیمارستان) دکتر بالاخره اومد بیرون _چی شد؟؟ ^بهشون دستگاه تنفسی وصل کردیم فعلا میتونن نفس بکشن اما متاسفانه ایشون سرطان ریه دارن _چ...چی؟ ^بیمار تازه داره علائم اولیه رو نشون میده و این یعنی شاید ی امیدی باشه برای بهبودشون _چ علائم دیگه ای میتونه داشتهدباشه؟؟؟
^کاهش وزن شدید سرفه به همراه خون و بدن درد _اقای دکتر هق امیدی هست؟؟؟ ^گفتم فعلا ما ایشون رو تحت درمان قرار میدیم اما خب موندن اینجا براشون بی فایدس فقط هر چند وقت یبار برای شیمی درمانی بیاریدشون چون بیمار هنوز علائم وحشتناکی نشون نداده که ما بستریشون کنیم الانم امشب اینجان فردا میتونن برن یعنی چی زندگیم داره نابود میشه؟؟ دنیای من داره جلوی چشمام پر پر میشه ولی نه اون نمیتونه منو تنها بذاره اون بدون من طاقت نداره $تهیونگ خودتو ناراحت نکن دیدی که دکتر گف ی امیدی هس پسرا چون کار داشتن رفتن منم رفتم پیش مین هی نشستم و ساعت ها بهش خیره شدم _به همین راحتی؟؟ قول میدم اگر خوب بشی سال دیگه بهترین تولد رو برات میگیرم نمیزارم اینجطور شه لطفا چشماتو باز کن چند روز گذشت مین هی دیگه سره کار نمیرف منم فعلا مرخصی گرفته بودم تا مراقبش باشم این چند نمیتونست درست غذا بخوره دومین علامت هم داشت ظاهر میشد پوست و استخون شده بود درد های بدنش هم شرو شدهدبودن هر چند رو زیبار میرفتیم برای درمان و بعد از درمان اون ی روز کامل بی حال بود و درد میکشید
+بنظرت بمیرم بهتر نیست کمتر درد میکشم _هییی این حرفو نزن توو هیچیت نمیشه بهت قول میدم زندگیم +تهیونگا _جونم +میشه این هفته که نمیریم بیمارستان باهم وقت بگذرونیم مثلا ...(سرفه) _خوبی؟؟ +اوهوم _مثلا چی؟ +مثلا بریم شهر بازی بریم سینما بریم خرید _هر چی تو بخای برو اماده شو امروزو میریم سینما سینما +😹شبیهته _هی خودتو مسخره کنن +🤣🤣🤣🤣 _هی برات چس فیل گرفتم نمیخوری؟؟؟ +لعنتییی🤣🤣🤣🤣نه خودت بخور _همیشه امینطور شیرین برام بخند +تو هم همیشه برام وقت بذار _قول میدم ی هفته بعد +بریم چرخ و فلک _بریم +از اینجا این بالا خیلی قشنگه _اوهوم مث تو +هییی خجالت زدم نکن دیگه _باشه خانم کیم +ههه هههه _مین هی؟؟ خوبیییی +ایی هه ههه _مین هییی این چیهههه خون؟؟ یکی اینو بیارهههه پایین زن من حالش خوب نیسسسی میننن هیییی نفس بکش الان میریم بیمارستان یکی این لعنتی روووو بیاره پایین چرخ و فلک داشت میرف پایین مین هی هم تو بغل من افتاده بود +ت..تهیونگا _جانم😭 +خ...خیلی ...دوست دارم ...مرسی که برام وقت گذاشتی
+خ...خیلی ...دوست دارم ...مرسی که برام وقت گذاشتی ...... _هی خانم کیم یک سال از وقتی که تنهام گذاشتی گذشته میدونی خیلی بی معرفتی؟؟ _لعنتی چجور تونستی؟؟ اشکال نداره منم ی روز میام پیشت دوست دارم تولدت مبارک 🥺💙💙💙
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا اینطورر تموم شد ؟🥲🥲
_پودر
لعنتییییییی این چی بووود؟قلبم خودر شدددد😭😭😭💔
شادههه؟لـ*ـعـ*ـنـ*ـتـ*ـی
فردا نمایش تو کلاس ما همین داستان
قشنگترین رمانی که خواندم
خیلی زیبا بود 💖🥺
چرا انقد بی معرفتی این خیلی غمگین بود لعنتیییی
خیلی غمگین بود
عالیییییی
سویون خوبی؟