داستان تهیونگ 🤍
آورس: یه روز حوصله سر بر کاری...عاو یکم تند دارم میرم میخوام یه شرح حالی از خودم بدم! اوکی اسم من کارمن آورس عه...پدرم آمریکایی بود و مادرم کره ای...ولی خب من پدرمو تو ده سالگی از دست دادم مادرمم تو آمریکا خدمتکاره..معمولا به هم نامه میفرستیم و حال همو میپرسیم مادر سعی میکنه پول جور کنه تا بتونه بیاد کره و منو ببینه..من که یازده سالم بود..خانم پارک منو پیدا کرد و خب خیلی زن مهربونیه،خودش خدمتکار دانشگاه و به منم زیر شیروونی دانشگاه یه اتاق برای زندگی داده بود و من تو همون دانشگاه تحصیل میکردم،با شهریه ای که خانم پارک پرداختش میکرد :)من الان ۲۲ سالمه و در واقع میشه گفت که خانم پارک منو ۱۱ سال بزرگ کرده :)من یه ژن مادر زادی دارم که:هر بار که استرس بگیرم،احساساتم (ناراحتی،خوشحالی،ترس،عصبانیت)جریحه دار شه
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)