
اینم پارت دو
یه راهروی باریک و طولانی بود که اطرافش درای اهنی وجود داشت، ته این راهرو اتاق رئیس بود،_ امممم ببخشیدا ولی میشه بپرسم اتوی این اتاقا چیه؟ 😥😥 _ قاتلا، خلافکاراو قاچاقچیای حرفه ای و خطرناک، اینجا محل نگهداری کسایی که چیزی برای از دست دادن ندارن و دست به هرکاری میزنن _ یا خدا 😨😨😨😨 ات: پشت سر سرهنگه میرفتم ، راستش یکمکی ترسیده بودم ولی سیع میکردم بروز ندم اخه مگه اینجا اداره پلیس نیست پس چرا پر از قاتاا و ایناس 😨😨😥😥_نترس بچه جون درا محکمن 😏 _ ههههی نترسیدم، تازه بچه هم نیستم خودت بچه ای 😠😒😠😒 _بااااااشششه 😏. کم کم به اخر سالن رسیدیم و اونجا به در بزرگ سبز رنگ بود سرهنگ در زدو وارد شد و منم پشت سرش وارد شدم. اهههههه بابا 😍😍😍 _ سلام بابا 😍😍 _سلام رئیس _ اوه ات، جین اومدین!؟ خوش اومدین بیاید رو این مبلا بشینید. سهتامون رفتیم روی مبلا نشستیم من و بابا روی یه مبل و اون پسره هم که حالا فهمیدم اسمش جینه روی مبل مقابل ما نشست _جین پسرم ممنون خیلی زحمت کشیدی باعث شدم از پرونده عقب بمونی، میدونی که تمهی راننده ها امروز مرخصی اند _ نه قربان مشکلی نیست، راستی چرا همهی راننده ها باهم مرخصی گرفتن ها؟! یکم مشکوک نیست؟_اه کوک نه بابا توهم چند وقته مشام پلیسیت هرچیزی رو خلافکار میبینه ها 😂_اه ببخشید رئیس این پروژه اخری واقعا سخته هرکاری میکنم نمیتونم قاتل و پیدا کنم ما الان تقریبا سیزده تا کشته دادیم و اون قاتل هنوز بیرون داره میچرخه._ چییییییییی قاتل؟! 😨😨😥😥 _بله دخترم اینجا یه مرکز مخفی هست و کارش مقابله با باندهای بزرگ و خطرناک قاچاقچی ها و قاتلا و... است، این سرهنگ جین بهترین مامور سازمان ماست و اون برادر مفت خورتم دست راستش 😒(ات و جین هردو باهم خندیدن ) 😂😂😂😂 _نخندین راست میگم والا کم مونده اخاجش کنم 😠😒 _باشه باباجان حالا شما خونتو کثیف نکن 😂
_خیل خوب جین چند لحظه بیرون وایسا و بعد بیا داخل کارت دارم _چشم قربان. جین رفت بیرون و پدر نشست روبروم _ببین عزیزم اون قاتلی که جین دربارش حرف میزد و که یادته _بله همون که کلی اد مرو کشته و هنوز بیزون ازاده دیگه _بله، ببین تاحالا شده حس کنی بچه های مدرستون مشکوک هستن یکیشون خیلی تو خودشه یا یه اکیپ نمیدونم یه چیز مشکوک _خوب راستش دقت نکردم ولی فکر نکنم _ قاتل توی مدرسه ی شماست _چییییییییییییییی 😨😨😨😨 _ یکی از دانش اموزا یا چندتاشون اینو هنوز نمیدونیم توی مدرسه ی شما هستن که قاتلن و دارن روز به روز قوی ار و خطرناک تر میشن باید بیشتر مراقب خودت باشی،_پدر اخه قاتل توی مدرسه ی ما 😥😥😨😨 خیلی وحشتناکه _درسته ولی کسی نباید چیزی بفهمه خوب؟
_چشم پدر 😔😊 _ و یه موضوع دیگه هم هست که باید بهت بگم برو سرهنگ جین و صداش کن بگو بیاد _چشم پدر. رفتم سمت در و در و وا کردم تکیه داده بود به دیوار و داشت با گوشیش ور میرفت، نمیدونم چرا یه لحظه محو صورتش شدم... سریع به خودم اومدم _سرهنگ جین پدرم گفتن بیاید. سرش و ا تپ گوشی دراورد و یه نگاهی بهم کرد، تکیه اش رو از دیوار برداشت و وارد اتاق شد. نشست روبروی پدرم منم نشستم کنارش._خوب میخواستم یه چیزی بگم به دوتاتون مخصوصا تو جین _میشنوم رئیس _خوب تو قراره به عنوان یه دانش اموز تازه وارد و پسر عموی ات به اون دانشگاه بری و سیع کنی قاتل رو شناسایی کنی، برسی کن ببین می بیشتر به قاتل ها میخوره بقیش هم فاز دومه که بعدا برات میگم (الان قیافه ی ات و جین اینه 😶😶😶😶) : رئیس شما از من نیخواید به عنوان یه دانش اموز به دبیرستان برم اخه چراااا همینطوریشم کارام عقب افتاده 😶 این یک دو هن که چرا باید به انوان دختر عموی ایشون باشم خوب به عنوان به پسر تازه وارد نیرندیگه، تازه اگه بخوا مبرم 😑😑😑😐😐😐😐 _ پدر چرا باید این پسر عموی من باشه!!_ همین که گفتم دوتاتون وانمود میکنید که دختر عم و پسر عمویید _بله چشم _چشم پدر _ خیلی خوب ات بیرون منتظر باش الان باید برگردیم خونه _چشم _ جین باهات کا دارم-جانم رئیس _ ازت میخوا ممخفیانه مراقب ات باشی، چون خیلیا میدونن اون دختر رئیس پلیسه خطر جونش زیاده، و تو چون مورد اعتماد ترین کس منی ات و به تو میسپارم ولی خودش نفهمه _چشم رئیس اوامرتو انجام میشه _ بخاطر همین تو دست راست منی دیگه برو پسرم برو به کارت برس _چشم رئیس. جین: از اتاق خارج شدم دیدم ات و هیو درن باهم حرف میزنن با لبخند رفتم طرفشون _هی هیو سایت سنگین شده ها 😜 _ به به جین چطوری دادش حالا اشکال نداره سایست دیگه سبک و سنگین میشه دیگه 😂😂😂😜تو حرص نخور سرهههنگ _ اخه میدونی مسئله اینجاست که نه تنها سایه، پرونده هاتم سنگین شدن، کجایی چند وقته هان بدو، بدو بیا که حسابی برات کار دارم _چی نه اه اه نکن جین این چه کاریه اه نکن اااا _ بیا ببینم. گوش هو رو گرفتم و کشیدمش سمت اتاق خودم و ات رو با خنده هایی که به ما میکرد تنها گذاشتم

برش زمانی به فردا صبح ات: از خواب پاشدم اخ اخ امروز همون روزه ای خدا یه لباس پوشیدم و یه ارایش خیلی کم کردم(لباسش عکس اسلاید (راستی بچ هها الان زمستونه ها ) موهامو شونه کردنم و رفتم صبحونه بخوردم. هیچکس تو اشپزخونه نبود، برعکس هر روز البتع یه نامه از طرف مامان رو میز بود: دختر قشنگم من رفتم خونه ی خالت بابات و هو هم اداره پلیس هستن صبخونتون بخور و برو مدرسه دیر نکنی ها با عشق مامان. ههههههی یه لیوان شیر خوردم و راهی مدرسه شدم، نمیدونم چرا این پسره یه حس عجیبی بهم میده یه حس خاص، اخ جون حوصلم کم کم داشت سر میرفت با لین زندگی یکنواخت حالا یکی هست که یکمکی اذیتش کنم 😁😁 رسیدم مدرسه و وارد شدم. جین: صبح از خواب پاشدم یه لباس خوب پوشیدم و رفتم مدرسه (لباسش اسلاید بعدیه ) ات هنوز نیومده بود یه گوشه ی مدرسه تکیه دادم به دیوار و گوشیمو در اوردم داشتم همینطور چت میکردم که حس کردم یکی داره نگام میکنه سرمو در اوردم و دیدم کسی نیست دوباره سرم و کردم تو گوشی که یکی گفت _اوهوم اوهوم منو نبیبینی سرهنگ؟ سرمو از گوشی دراوزدم و پایی ن و نگاه کردم ات بود زدم زیر خنده_😂😂😂😂😂😂😂 وای خدا _چته نخند سرهنگ 😐به چی میخندی _انقدر قدت کوتاهه ندیدمت 😂😂_ههههی قد نودت کوتاهه و شروع کرد با کیفش زدن منو منم همینطور داشتم میخندیدم که یکدفعه یه پسره اومد طرفمون، سرمو بردم کنار گوشای ات و گفتم _ من جینم تو هم اتی و ما پسر عم و دختر عموییم، سوتی ندی ماموریتک خراب بشه ها وگرنه تو میدونی و من _باشه بابا حالا چرا همچین گفتی _ یکی داره میاد سمتمون اخه _ کی؟_خیر سرت تو تو این مدرسه بودی من از کجا بشناسمش _عاقلانه بود 😁 سرشو بلند کرد اما وقتی اون پسره رو دید سریع دستم و گرفت و کشید _چته چرا دستمو میکشی _ بیا نباید با اون حرف بزنیم _چرا؟!_چون یه عوضی بیشتر نیست _چطور مگه؟!! _ای بابا بیا دیگه _زورت بت من نمیرسه کوچولو 😜😂 اون پسره اومد جلو و یه نگاه عاقل اندر سفیهی به من و ات کرد

عکس اسلاید لباس جین)_ به به سلام ات ایشون کی باشن 😏😒_ به تو چه 😠 _ خشن شدی عزیزم😂😂 _ خودم خودمو معرفی میکنم لازم نکرده دعوا کنید، من جینم پسر عموی ات 😒 _ اووووو چرا به من نگفته بودی پسر عمو داری عشقم 😏😏😜😜 . ات یه قدم رفت جلو _ ببین گورتو گم کن دیگه ام از این کلمات استفاده نکن چون فکتو میشکنم 😠_چرا قپی میای ات تو غرنجای دستتم به زور میشکنی کیوت کوچولو حالا از کجا این حرفارو یاد گرفتی نکنه این پسر عموی جذابت یادت داده 😂😂😂😂😏😏😏😒😒😒. پسره یه قدم به ات نزدیک شد و ات یه قدم رفت عقب چون فاصلش با دیوار. کم بود خورد به دیوار پسره یه قدم دیگه هم خواست برداره که دستم و گرفتم جلوش و یکم هلش دادم عقب _ لطفا با فاصله ی اجتماعی دعوا کن اقا پسر نزدیک تر نشو 😏 _ به به پس پسر عموت دلش میخاره ات دوست داری یه گوش مالیش بدم _ نه نه چیکارش داری _ جرعت داری فقط دستت بخوره به من اقا پسر ببین چی کار میکنم، البته که تو مدرسه دعوا خوب نیس نه؟ 😏😏 _ ای اشغال 😠😠😠 ات در گوشم گفت: اون خیلی بد کتک میزنه باهاش درگیر نشو تاحالا پنج شیشتا دست و پا تو مدرسه شکسته ها ولش کن بیا بریم درگیر نشو 😥😥😥😟😟😟 _ چیزیم نمیشه، من پلیس مخفی ام ها �. پسره خیز برداشت طرفم و مشتشو اورد بالا که بزنه تو صورتم که مشتشو تو هوا گرفتم وپیچوندم در گوشش گفتم: نبینم نزدیک ات بشی ها حالاهم گورتو گم کن عوضی. و دستش و ول کردم. دستشو میمالید و غر میزد . همونطور که دور میشد گفت _ به حسابت میرسم خوشگله یه روز به پام میوفتی و التماسم نیکنی کاری باهات نداشته باشم اقای به ظاهر محترم😠😠😠😠
_ زنگ رو زدن بریم سر کلاس _ وااااای چه قدر خفن بود از این حرکتای کوماندویی هم بلدی؟ 😍😍😍 _ بچه جون برای صدمین بار من پلیس مخفی ام اصلا کارم اینه 😏 _ ولی ممنون لااقل تا یکی دوهفته راحتم میزاره دارم از دستش سکته میکنم 😫😫 _ چی کارت داره؟ _ از کلماتی که استفاده کرد نفهمیدی؟(الان داره ادای تهیونگ رو در میاره ) عشقم عزیزم 😠😠😒😒 _ خداا 😂😂😂😂😂 _ به چی میخنید ؟ نخند عی با تپام 😒😒😠😠 _ وقتی اداشو در میاری واقعا بامزه میشی 😂😂😂 _ ایش. بیا اینم کلاسمون. ات رفت نشست کنار یکی از دوستاش و منم رفتم کنار ابی اخر کلاس نشستم. بله چی فکر کردین من توی اینجام رفیق دارم 😎 ابی دوست قدیمی منه و خیلی پسر درسخونیه قبلا تو همین سازمان بود ولی بعد مجبور شد بره _ سلام رفیق چطوری _ بهههههه سلام مستر جین چطوریی دلمب رات تنگ شده بودا تو کجا اینجا کجا؟ 😂 _ واسه یه ماموریت مجبور ش
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خود ه ی پاتر
اصلا نگا اجی مجی لاترجی 🎩🐇درا😂
عالیییییییی
خیلی عالیه ادامه بده
بسی زیاد گشنگگ
ممنون 💜🥹
ارمی ها 💕میدونستید چیزای زیادی درباره البوم جدید بی تی اس فاش شده؟؟؟ 😱😱😱
به پست جدیدم سر بزنید اسم پست ام:فکت البوم جدیدbts
حتما سر بزنین و لایک کنین 🙂
فالو=بک🥑🌽 از قبل فالوت کرده باشم تستاتو لایک میکنم
فکت جالب!
تا۷٠٠تایی شدنم بک میدم😐🌿
👈ادمین لطفا پین کن👉
بابت تبلیغ متاسفم ولی باید۷٠٠تایی بشم💚🌿
ادمین پینم کول🐛😐
بوس به کلت🐛😐
زیر ۱ دقیقه بک مدم قول🐛😐
البت اگ آن باشم🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🐛😐
فالو=بک🥑🌽 از قبل فالوت کرده باشم تستاتو لایک میکنم