
+خو یعنی چی وایمیستادم یارو هر غلطی میخود بکنه #اره فقط دو دقیقه اون دهنتومیب*ستی چیزی نمیشد +یعنی چی میگی میفهمی تو چرا اینجوری شدی قبلا هرکی اینجوری حرف میزد باهام غیرتی میشدی بعد الان میگی چرا حرف زدی # اره داری میگی قبلا ولی تموم شد دیگه نیست دیگه دوست ندارم فهمیدی +(بعد این حرفش انگار دنیا خراب شد رو سرم ) + ی..یعنی چی که منو دوست نداری چی میگی #همین چیزی که شنیدی دیگه همچی تموم شد (از زبون پارمیس) +رفتم سمت اتاق همه وسایلامو جمع کردم اومدم بیرون حلقه رو پرت کردم جلوش و درو محکم بستم.
#الو همچی تموم شد دیگه نیست راحت شدی $اوهوم حالا کی همو ببینیم #هیچوقت اگه اون نباشه دیگه هیچکس نیست $میکشمش #هیچ غ.لطی نمیکنی $دیدی که فعلا جداتون کردم (از زبون امیر) گوشی رو قطع کردم م..من بدون اون نمیتونم ادامه بدم. پارمیس تمام زندگیمه اسون به دست نیاوردمش که راحت از دستش بدم . +زنگ زدم هلن فقط میتونستم برم پیش اون که درکم کنه -جانم + با بغض گفتم م..میشه بیای پارک نزدیک خونمون -چیزی شده +اره -الان میام بعد ده دقیقه که رسید -چرا بیرونی هوا سرد نیست امیر کو +همچی تموم شد -یعنی چی تموم شد دختر شوخیت گرفته +گفت دیگه دوسم نداره دیگه نمیخوادم -یعنی چی به همین راحتی +ب...به همین راحتی باورم نمیشه اون بخاطر من همه کار کرد به حرف بابام گوش داد ولی ولی الان یهو چی شد.
#نشسته بودم تو ماشین فقط نگاش میکردم هرچی که به هلن میگفت گریه میکرد خیلی برام درد ناک بود دیگه تحملش سخت بود برام از ماشین پیاده شدم + متوجه امیر شدم که اونجا بود پاشدم رفتم سمتش وسط خیابون بودن که نور زیادی خورد تو چشم و امیر پرید جلوم همین که بخودم اومد دیدم تمام صورتش و تنش خونیه #خودمو انداختم جلوش که اتفاقی نیفته ضربه ی محکمی به سرم خورد + جیغ کشیدم ا...امیررر یچی بگو تروخدا حرف بزن باهام#م...من هنوز دو..ست د...دارم +چشاتو واکن امیر تروخدا حرف بزن نبند چشاتو امیررررر + وقتی امبولانس رسید التماس کرد و باهاشون رفتمبردنش اتاق عمل نشستم دم اتاق تمام دستام خونی بود فقط به حرفش فکر کردم که اقای دکتر اومد بیرون ^شما همسرشون هستید +بله حالش خوبه ^خون زیادی ازش رفته ولی خب خطر رفع شده +میتونم ببینمش ^ فعلا بیهوشن بهوش اومدن بله +رفتم نشستم یجا که یک ساعت بعد خانومی اومد سمتم /این اقا که تصادف کرد همسر شماست +اتفاقی افتاده /بهوش اومدن +سریع رفتم سمت اتاقش سرش رو بسته بودن و رو صورتش ماسک اکسیژن بود نگام میکرد ماسک و اورد پایین # پ...پارمیس م..من مجبور شدم +هیچی نگو تموم شد گذشته دیگه تموم شد نمیخوام بهش فکنم از الان مهمه #د..دوسم داری؟ +بیشتر از چیزی که فکرشو کنی تو زندگ.یمی و مهم ترین کسی که دارمش (پایان!)
عا ناظر جان کلی زحمت کشیدم براش میشه منتشر کنی:)🧡🕊 نظرتون رو بگید:)🧡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
50ثانیه پیششش
خوشگل بود من نظر اصلیم و یه جا دیگه میگم =/
عرررر..
زینببببب
موهای امیرررر🙂🥺
دلم براشون تنگ شددد..
احساس میکنم مسوتی گند زده یه کوچول😐😂
به قران مسوتی دست به موهای امیر بزنه به ۱۸ روش سامورایی مدل رهام تیکه تیکش میکنم:)😹
😐😂
حتما..
منتظر بعدیما انتظار دارم ازت😑😂
مینویسم چشم:)🧡🕊
هوم یه داستان دیگه گذاشتم:)🧡🕊
عه عه به چ عجب خانم فعالیت دیدیم ما از شما😐🙌🏻😂
کم میام جدیدا:)😹
عالیییی 😂😐🚬💜
ممنون🧡🕊
عالیی
میسی:)
فرصتتتتت