
سلام میدونم دیر گذاشتم ولی دلایلم رو بهتون میگم که بدونین
اولا که شرایط رو تکمیل نکردین دودل بدوم بزارم یا نه که همون موقع که یکی از عزیزانم فوت کرد و بعدش اصلا خونه نبودم و بعد مدرسه که باز شد و کلا وقت ندارم الان هم اومدم بزارم برم هر هفته یک پارت میزارم و من یدونه فیک جدید شروع کردم اگه دوست داشتین بزارم تستچی بگین تو کامنتا 🌸شروع پارت با کمی خلاصه از پارت قبل 🌸 &( یه جای نورانی بودم چشمام رو کامل نمیتونستم باز کنم یهو صدایی شنیدم کمی چشمام رو باز کردم صورتش اون ور بود و نتوستم ببینم و بعد چشمام رو بستم یهو شروع کرد به حرف زدن ) حرف های فرد ناشناس به ملینا : از قدیم وقتی دیدم خیلی دوست داشتم ولی هر وقت که خواستم بگم نتونستم الان میدونم دیر شده تو عاشق یکی دیگه هستی و اونم عاشقته ولی میخوام حالا که بیهوشی این حرف رو بهت بزنم حداقل این حرف رو زده باشه ولی بازم پشیمونم که بهت اعتراف نکردم چون واقعا عاشقتم &واقعا شکه شده بودم نکنه اون همونی که فکر میکردم بود چا اون وو بود ... باورم نمیشه اون من رو دوست داشت ..... من هیچوقت حس خاصی بهش نداشتم و در حد رفیق دوستش داشتم ...... دیگه چشمام رو کامل باز کردم ..... اون وو خودتی؟؟ ^ به هوش اومدی .... حالت خوبه؟؟ &اره خوبم. ^ فکرت کجا بود الان اگه نبودم اونجا معلوم نبود چه بلایی سرت میومد؟؟ ..... بعدشم که بیهوش شدی دکتر میگه که انگار چیزی نخوردی از صبح تا حالا... درسته؟؟ & واقعا نمیدونم ذهنم مشغول بود و حواسم کلا پرت شده بود .... امروز فقط صبحونه یکمی بیسکوییت خوردم و بعد کار داشتم برای همین نتونستم وقت کنم ناهار بخورم ببخشید نگرانت کردم ^دکتر گفت هر وقت به هوش اومدی میتونیم بریم ... اگه خوب نیستی کمی هم بمونیم؟؟ &نه اوکیم بریم ^ من میرم کار های تلخیص رو انجام بدم و تو هم اماده شو &اماده شدم و از بیمارستان اومدیم بیرون ^میبرمت به رستوران تا غذا بخوری بعد میبرمت خونه &نه لازم نیست خودم میرم خونه یه چیزی میخورم ^ نه اینطوری نمیشه باید ببرمت
&رفتیم یدونه رستوران خیلی گرسنه ام بود غذا رو خوردیم داشتیم میرفتیم سمت ماشین ^ببرمت خونه؟؟ & نه .... شرکت میری؟؟ ^ اره & منم میام اونجا .... فردا پرواز دارم و برمیگردم امریکا میخوام بیام شرکت ^واقعا بر میگردی؟؟. &اره &(رفتیم شرکت رفتم اتاق خودم یعنی برا بابام بود ولی در موقعیتی که اون نبود برا من بود ..... نشسته بودم که یهو تهیونگ گفت کجایی ادرس بفرست میخوام بیام . لوکیشن شرکت رو فرستادم کمی بعد اومد ) @میتونم بیام داخل رییس 😁 &سلام بله بیا تو 😂 @واو .... واقعا کاشکی کارمند اینجا بودم و رییسم تو بودی &اون وقت باید ارزو میکردی که رییست رو ببینی چون رییست دیر به دیر میاد و هلاک میشدی
@😂راست میگی در انتظارت پیر میشدم 😂 چه خبر ... حالت چطوره رنگت کمی پریده &چیز خاصی نیست خوبم @نگران شدم... بگو.... بریم دکتر &نزدیک بود ماشین بزنتم و بعد چا اون وو من رو کشید اون طرف چون چیز زیادی از صبح نخورده بود بیهوش شدم و برد بیمارستان @واقعا الان تو به این میگی مهم نیست .... چرا بهم زنگ نزدی .... برات باید برنامه غذایی بنویسم &نگران نباش من خوبم .....رفتم و بغلش کردم..... همون موقع که بغلش کردم یهو اون وو بدون در زدن وارد دفتر شد زود از هم جدا شدیم ^ سلام ببخشید بدون در زدن اومدم تو @سلام & مشکلی پیش اومده ^جلسهی دیروز افتاده امروز میخوایین شرکت کنید الان قراره شروع بشه &چقدر طول میکشه؟؟ ^یه بیست دقیقه اینا &تهیونگ ببخشید باید برم جلسه میتونی منتظر بمونی اینجا ... براتم چند تا چیز سفارش میدم بیارن @اشکالی نداره منتظرتم و اقای چا اون وو ممنونم که ملینا رو بردین بیمارستان
^ خواهش میکنم ( وقتیکه در رو باز کردم دیدم ملینا تهیونگ رو بغل کرده واقعا پشیمونم که بهش اعتراف نکردم و شاید الان به جای بغل اون تو بغل من بود) &(با حرف هایی که بیمارستان اون وو وقتی فکر کرد بیهوشم بهم گفت واقعا تعجب کرده بود ... بیخیال حرفاش شدم و به جلسه تمرکزم رو دادم تموم شدم داشتم میرفتم اتاق گفتم یه نمکی بریزم به تهیونگ از لای در دیدم سرش تو گوشیه و رفتم یه پیشبند پوشیدم و یه کپ گذاشتم سرم و با یه سینی خالی در زدم و رفتم تو صدامم رو هم تغییر دادم سینی رو بردم جلو و گفتم ) & بفرمایید (هنوز حواسش تو گوشی بود اومد سرش رو برگردوند سینی و دید چیزی نیست ) @ اینجا چیزی نیست که &نتوستم جلو خندمو بگیرم و شروع کردم به خندیدن 😂😂😂😂😂 @ملینا تویی؟؟.... از کی تا حالا ما رو سرکار میذاری.... منتظر باش تا تلافی کنم😅 &نمیتونی @چرا ؟! &فردا از کره میرم @(یادم رفته بود که ملینا برای همیشه اینجا نیست و وقتی اینو گفت لبخندم ناپدید شد) کی برمیگردی ؟؟
@ باشه ولی زودی برگرد که دلم از الان که فکر میکنم تنگ میشه &باشه .... میای بریم بیرون ؟ @ ببخشید عزیزم ولی کمی بعد تمرین دارم &اشکالی نداره ..... خداحافظ @خداحافظ 😘 ✨🌿{علامت کارا+/ آیسان# /ملینا&/ جیمین∆/ تهیونگ@/ جین _ / جونگ کوک ¶ / چا اون وو ^ / پی دی نیم £ }🌿✨ ✨از زبان تهیونگ🌃 برگشتم کمپانی . رفتم و لباس های تمرینم رو پوشیدم و داشتم میرفتم به اتاق تمرین که یه نفر از پشت صدام زد و گفت اقای کیم رییس باهاتون کار داره رفتم پیشش @سلام £سلام ...... شنیدم که داره دوست دخترت برمیگرده کشورش @ کمی بمونه اونجا باز برمیگرده £ نباید بزاری بیشتر از پنج روز اونجا بمونه و گرنه بلید باهاش کات کنی @چرا ؟
خب این پارتم تموم شد نرو هنوز باهات کار دارم 😐🙂 گایز ببینید زود تموم کنم با هنوز تمومش نکنم ؟؟حتما کامنتا بگید من ذهنتون رو نمیخونم که بدونم و بیگن که فیک جدیدی که مینویسم رو بزارم براتون یا نه اون خیلی هیجانی و درام و پر از اتفاقات هستش و مثل این ساده نیست برو بعدی بازدیدتم ثبت کن گلم💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت هایی بعدی گذاشته شده ❤️😍
برید بخونید
بزاررر
پارت هایی بعدی رو گذاشتم عزیزم برو بخون و حتما لایک و کامنت یادت نره ❤️🌿
هایی
من پارک جونگیون هستم ..داخل مراسم ماما شرکت کردم و به رای شما نیاز دارم ... اگر بهم رای بدی همه ی تست هات رو لایک میکنم ، زیر پنج تا کامنت میدم و پنج جا فالوت میکنم ... فقط کافیه بهم رای بدی و داخل نظر سنجی بگی
کاربر Mia²³
ممنون
میشه پین کنی ؟
امیدوارم موفق باشی الان بهت رای میدم