فردا صبح ساعت ۵ ... .
من آماده شده بودم باید برم ترکیه چون نزدیک ایرانه از خونه رفتم بیرون و نقشهای که اون اقاعه بهم داده بود و در آوردم راه افتادم رسیدم به ی جنگل تاریک خیلییی ترسناک بود یهو ی مردی جلوی راهم سبز شد اومد جلو یعنی اون لحظه فقط باید غش میکردم ولی نکردم 😐😂
مرده جلو بهم گفت : با من بیا
کارا : ببخشید شما؟ ( قلبم اومد تو دهنم )
مرده : مگه تو نمیخوای از مرز خارج سی بری ترکیه ؟
کارا : اره
مرده : خب من باید تورو ببرم زود باش بیا ماشینم اونجاس
من سکوت کردم
مرده : نترس بابا بیا دیگه به من اعتماد کن
منم باهاش رفتم و سوار ماشین شدم و حرکت کردیم توی راه خوابم برد 🥱😴
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
😍😍
عاااااااللی
عالی پارت بعد
چشم حتما
بیاین به ممد بگیم یه قسمت به اسم ایدل ها و کمپانی ها درست کنه و توی موضوع تست یه ایدل/کمپانی درست کنهاینجوری این تستا میرن توی اون صفحه اصلی که قسمت ایدلا و کمپانیاست و اکشون نمیپره و دیگه مشکلی پیش نمیاد^^______**"**__________لطفا کپی کنیدلطفا پین شه
واو فکر خوبیه این رو باید به ممد پیام داد
اوهوم
اولین لایک و اولین کامنت و اولین بازدید💓
فالومکنیدبکمیدم🥂💜