قسمت نهم✨ لطفا برام کامنت بگذارید ✨ آخرش چالش داریم ✨
از دید سینتیا: قلبم تند تند میزد، برگشتم و پشتم را نگاه کردم، می خواستم جیغ بزنم اما نمی تونستم، یک لحظه هنگ کردم، برن پشتم وایستاده بود و انگار توی صف غذا بود، خیلی ترسیدم اما برن هم تعجب کرده بود، چند قدم عقب رفت، احساس خوبی داشتم، برن هم درست مثل آلارد خون گرم و مهربان بود، به آرامی یالش را نوازش کردم، هرا هم کنار پایش نشست.همینطوری داشتم نازش می کردم که آلارد اومد بیرون و گفت: قراره هر کسی با حیوان درون خودش ارتباط بگیره، نه مال بقیه، برن چه قدر زود باهات اخت(صمیمی) شده.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
عالی بود🌸
جواب چالش:سرما
خوشحالم خوشتون اومده 💙
ممنونم که چالش رو انجام دادید 💙
عالی بود چالش گرما 🔥🔥
خیلی ممنونم
عالی بوود
ممنونم✨💜
عالی💙
چالش : سرما💚
خیلی ممنونم که چالش رو انجام دادید
منم سرما رو بیشتر دوست دارم💙