یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. جوجه ممدی بود که هنوز پرواز را خوب یاد نگرفته بود. یک روز مادرش یعنی ننه حنا به دنبال لایک رفت. قبل از رفتن به او گفت:« از سایت بیرون نیا تا من برگردم. جوجه ممد حرف مادرش را گوش نکرد. وقتی او رف جستی زد و از سایت به روی تست ها پرید. بعد، از تست به زمین پرید. سپس دوباره جست زد و روی تست نشست. وقتی دید جست و خیز کردن را بلد است خیلی خوشحال شد. خیال کرد که پرواز کردن هم به همین راحتی است. بال هایش را باز کرد و خواستم از درخت به پرواز در آید. اما چند بال که زد دیگر نتوانست پرواز کند و با پروفایل توی تست های بی محتوا افتاد. هر کاری کرد نتوانست از توی تست های بی محتوا بیرون بیاید. اتفاقا کاربری از آنجا میگذشت که چشمش به جوجه ممد افتاد. با خودش گفت چه کنم؟ چه نکنم؟ بروم بقیه را خبر کنم؟ بعد بال زد و رفت به کاربر دومی و شومی و پنجمی رسید و گفت چه نشستهاید که جوجهی ننه حنا توی تست های بی محتوا افتاده!
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
😂😂😂
باحال بود
🤣🤣🤣🤣🤣
عه این داستانه😂
جر خوردم به معنای واقعی
جر
جر
جر
جر
جر
جر
جر
جر
جر
جر😐😂
خیلی جالب و باحال بود👌🏻😍😂
بفرمایید شوجولات 🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
امدم تست شما را شیرین کنم 🌚🍃
عاشق اسمش شدم 😂یک ممد چهل کاربر 😂
ممنون
خیلی باحال بود خسته نباشی.😂👏
ممنون 😃
جر ا ند ا جر
هن؟
هچ