
......
جی هیون: جیمین جیمین: چته جی هیون: از اینکه ناراحتت کردم معذرت میخوام جیمین: مهم نیست فقط از اتاقم برو بیرون جی هیون: چیکار کنم از دلت در بیاد جیمین: من هیچی از تو نمی خوام ، نیازی هم نیست واسه ی من کاری بکنی فقط از اتاقم برو بیرون جی هیون: چقدر بی جنبه ای تو ، من اشتباه میکنم از تو معذرت خواهی میکنم ، مردم برادر دارن ، منم برادر دارم ( با داد ) جی هیون بعد حرفش از اتاق جیمین میاد بیرون ****** فردا صبح از زبان جی هیون: از خواب بیدار شدم ، اماده شدم و به سمت مدرسه حرکت کردم ، نمی خواستم با جیمین برم مدرسه چون مطمئنم دوباره باهاش دعوا میکنم بعد 20 دقیقه رسیدم به مدرسه ، یه لشکر دانش اموز دور یه نفر جمع شده بودن رفتم نزدیکتر دیدم
دیدم یه پسر جذاب و خوشتیپ اونجا وایستاده ولی من به اینجور چیزا اصلا اهمیت نمیدم ، کلا سه سالی میشه که نسبت به همه چی بی احساسم ، نه از ته دلم میخندم و نه تا حالا گریه کردم ، بغض هامو همیشه قورت دادم و نذاشتم کسی اشکام رو ببینه ،،، به سمت کلاسم حرکت کردم وقتی رسیدم به کلاس دیدم جیمین و می چا کنار هم نشستن جی هیون:هی دختره ی رو مخ از سر جام بلند شو می چا: رو مخ با منی ? جی هیون: نه با الاغه جیمینم ، با توعم دیگه جیمین: من کی الاغ داشتم خودم خبر نداشتم جی هیون: وقتی کوچیک بودیم یه الاغ پلاستیکی داشتی جیمین : چرا خودم یادم نیست جی هیون: ولش کن حالا ، از سر جام بلند شو جیمین: من به می چا گفتم بیاد اینجا بشینه ، تو میتونی بری سر جای می چا بشینی کسی هم پیشت نمیشینه جی هیون : اوکی جی هیون میره سر جای می چا میشینه که یدفعه اون پسری که توی حیاط بود میاد داخل کلاس و میره کنار جی هیون میشینه جی هیون: هی بچه جا کم بود اومدی پیش من نشستی تهیونگ ( و بله تهیونگ وارد داستان می شود😂) : دلم خواست اینجا نشستم مشکلی داری? جی هیون: ولش کن حوصله ندارم باهات بحث کنم جیمین: تهیونگ تو اینجا چیکار میکنیییی تهیونگ: اومدم مدرسه ، گناه کردم? جیمین: اومدی مدرسه ای که من هستم جی هیون: اینجا چه خبره می چا: جیمین این پسره کیه? جیمین: دوستی که الان دشمنمه ، جی هیون برو یه جای دیگه بشین جی هیون: اینجا جای خودمه ، به تو چه تهیونگ: خواهرت خیلی منطقیه( با حالت تمسخر ) جیمین : اگه چشمت به خواهرم بخوره چشمات رو از کاسه در میارم تهیونگ: ببین کی داره کی رو تهدید میکنه جیمین: این تهدید نیست یه هشداره تهدید های من خیلی ترسناکه ( با نیشخند ) جیمین بعد حرفش میره سر جاش میشینه
زنگ تفریح به صدا در میاد جیمین و جی هیون از کلاس میرن بیرون تا با مادرشون تلفنی صحبت کنن و فقط می چا و تهیونگ توی کلاس مونده بودن می چا هم کم کم میخواست بره بیرون که یدفعه تهیونگ دستش رو میگیره می چا: تهیونگ چرا دستم رو گرفتی تهیونگ: میشه دوست من بشی می چا: چی منظورت چیه تهیونگ: راستش من وقتی دیدمت عاشقت شدم میشه با من باشی می چا: تهیونگ ببخشید ولی من عاشقت نیستم تهیونگ: میتونم تورو عاشق خودم کنم می چا: کسی نمی تونه خودش رو بزور وارد قلب یه نفر دیگه کنه معذرت میخوام ولی من نمی تونم بزور عاشق یه نفر بشم می چا بعد حرفش از کلاس خارج میشه و تهیونگ رو با قلب شکسته تنها میزاره ***** جیمین و جی هیون از مامانشون خداحافظی میکنن و تلفن رو قط میکنن جیمین: من میرم پیش می چا جی هیون: منم میرم کلاس **** جی هیون: این خودکار لعنتی کجاست، جیغغغغغغ
تهیونگ: چته چرا جیغ میزنی جی هیون: چرا سر زمین نشستی اصلا واسه چی اینجا تنها نشستی تهیونگ: به تو چه ، سرت تو کار خودت باشه جی هیون: چقدر بی تربیتی تو خجالت بکش تهیونگ: توهم خیلی پرو و زبون درازی جی هیون اتیشی میشه و میره به سمت تهیونگ و یه سیلی میخوابونه تو دهن تهیونگ جی هیون: با اخرت باشه واسه من زبون درازی میکنی و بعد از کلاس میره بیرون تهیونگ: وایی این دیگه چه سلیطه ایه **** می چا: جیمین چرا با تهیونگ دشمنی جیمین: اگه بگم ناراحت نمیشی می چا: نه ناراحت نمیشم جیمین: من و تهیونگ از کوچیکی باهم دوست بودیم وقتی وارد راهنمایی میشیم هردومون عاشق یه دختر به اسم سانا میشیم ، و همیشه سرش دعوامون میشد تا اینکه سانا بخاطر اینکه ما دعوامون تموم بشه خ.و.د.ک.ش.ی میکنه و میمیره بعد اون دیگه با تهیونگ دشمن شدم می چا: ببخشید نمی خواستم دوباره اون خاطرات بد واست یاداوری بشن جیمین: نه عیب نداره، راستش تو خیلی شبیه سانایی هم از نظر شخصیت هم از نظر قیافه می چا: واقعا ? جیمین: اره می چا:🥰
ببخشید اگه این پارت کم بود پارت بعد رو بیشتر میکنم 😊
خدانگهدار تا پارت بعد 😘😘
اسلاید اضافه 😅
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییییی برام هیچ فرقی نمیکنه ته یا موچی عاشق می چا میشن ولی دوباره هم دنبال میکنم 🤍
مرسی عشقم😍😘
خواهششششش خوشملم 💖
عالللییییی بود پارت بعد زود بزارررررررر مرسییییی
راستی لطفا می چا به تهیونگ برسه خیلی قشنگ تر میشه کسی که عاشقش نبود ولی عاشقش میشه همون عشق یکطرفه ته ته
لطفا فقط بم بگو تهیونک به می چا میرسه
راستش اونطوری که میخوای نمیشه ، در ادامه میفهمین چه اتفاقی میفته😽
نهههعععععععه جیهون با تهیونک نعهععععه پلیز 😂😭😭😭
هایصویتمـــ⛵️🌎
امیدوارمحالتخوبـــخوبــباشه🎈🔗
اومدمبهتیهصولولیصتــبگمکهخیلیدوستدارهتوفنشبشی!!✈️💎
بهفناشـــمیگهموون...🌑🧸
ومیدونیچیهـــ؟اگهفنپیدانکنهـــدیسمیشه🙂🤌
ونمیتونهرویاشوبراوردهکنه...💕😺
تنهاازتمیخوامکمکشکنی☻️
صاریبابتــتبلیغناراحتشدیپاککن🌝🔗