گمشده عاشق p3

پارت سوم امیلیا از ماشین پیاده میشه *در خونه تام هستن در خونه رو میزنن تام میاد پایینن و درو باز میکنه و.ـ اما:  سلام تام تام:  سلام اما الکس:  سلام داش توماس:  سلام تام تام: سلام سلام تام:  اگر کاری کردم ببخشید اما:  نه نه اصلا اینا نیست با *خوشحالی داره حرف میزنه و بالا پایین میپره امیلیا از اون پشت:  ام سلام تام تام:  ام ام امیلیا تو تویی تویی امیلیا:  اره تام منم🥹

(بخدا فقط دوستن و بغل سادس هیچی نیس) تام میاد و امیلیا رو در 🫂 می کنه تام:  دلم تنگ شده بود امی:  منم تام🥺 بعد کلی حرف رفتند دم خونه دنیل اما:  امیدوارم خونه باشن امی:  یعنی چی اخه یعنیی چییی *تام اینا هم هستن تام:  خبراییه خانم واتسون😏 امی:  نه خیرم تام:  باشه چرا دعوا داری 😐😨👐🏻 دنیل همون موقع میخواست بره بیرون *اما داد میزنه:  دنیللل دنیل:  سلام سلام دنیل:  الکس توماس ایشون 👩🏻‍🦰 کدوماتونه چرا 👰🏻🤵🏻 منو دعوت نکردین *دنیل هم به چهره امیلیا نگاه نمیکنه حیا داره* امیلیا:  چرا همه منو 👱🏻‍♀️توماس یا الکس میکنه خداا امیلیا:  دنیل چقدر خب راستش ج. ذ. ا. ب شدی دنیل:  نگاه میکنه *😳😳😍😨😅😎🤩🥳ام ام امیلیا امیلیا:  جونم ناگهان دنیل امیلیا رو 🫂میکنه دنیل:  بالاخره اومدی 🥺🥺🥺🥺 امیلیا:  اره توماس:  اهم اهم ببخشید اما برادراش اینجان چرا اینجوری 🫂 کردی

دنیل امیلیا اروم میزاره پایین امیلیا خودشو میتکونه و سوت میزنه و بالا رو نگاه میکنه🙄😮🔔 دنیل:  تام دیدی بالاخره *این تکه ارو اروم میگه * ع. ش. ق. م اومد تام:  بله بله اما:  میخنده امیلیا:  چیشده اما:  اینا شرط بسته بودن که اگر نیای تو برای تامی امیلیا:  شرط بندی سر من چه جالب اما:  و اگر بیای برای دنیل امیلیا دم گوش اما:  من از اول اخر برای دنیل بودم پس بهتره شرط بندی نکنی امیلیا:  راستی رونا و تارا و آنیا و لانا و کاترین و سوفیا و کاترینا و بقیه چه خبر اینا چه خبر و...

لطفا رد نکن