10 اسلاید صحیح/غلط توسط: f̈Öf̈Ö🐤 انتشار: 3 سال پیش 436 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بچه ها امید وارم خوشتون بیاد اینم پارت جدید که من سعی کردم تند تند پارت های قبلی رو بزارم تا به این برسیم😄🌺
داشتم کتاب رو میخوندم عجب ماجرای پیچیده ای داره این پرین
با صدای در از رو تخت بلند شدم درو باز کردم که نظافتچی لباسم رو بهم داد چقدر تمیز شده بود تشکری کردم
درو بستم سریع لباسم رو پوشیدم باید میرفتم به اون ادرسی که جیمین داده بود از هتل خارج شدم ولی من که اینجا ها رو نمیشناسم تلفنم ندارم به جیمین بگم شمارشم حفظ نیستم پس چه غل.طی کنم؟ وایساده بودم تو پیاده رو و رفته بودم تو فکر هرکی ندونه فکر میکنه ال.افم باصدای جیغ دختری به خودم امدم
_دزدددد کیفمو دزدیدددد کمکک
دورو برمو نگاه کردم دیدم یه مرد با اسکیت داره میاد سمتم منم فاز بتمن رو گرفتم صاف وایسادم تا نزدیکم شه بگیرمش
دزده داد زد: برو کنار بچه
منم دستامو پنجه ای کردم دزدِ فکر کرد میرم کنار و مسیرش رو عوض نکرد ولی با یه صدای شپلق دردی تو کله بدنم احساس کردم ای بمی.ری بچه خودتی کوروووو
دستمو به سرم گرفتم و کیف اون دختر رو از دستش گرفتم و محکم کوبوندم تو سرش: غل.ط میکنی بهم میگی بچه دزد کثیف
دزده ناله کنان گفت: بابا ولمون کن از یه بچه دزدی میکنیم از یه بچه تر کتک میخوریم دنیا چقدر نامرده
بازم با کیفه کوبوندم تو سرش: نامرد تویی (اخ چقدر دلم میخواست یه کلمه مناسب بهش بگم که توصیفش کنم مثل گو.ساله ولی از بس حرصم گرفته بود با این کلمه هم خالی نمیشدم)
مردم امدن طرفمون یه دختر دستمو گرفت: مرسی که گرفتیش و بغلم کرد داشتم له میشدم که صدای اژیری شنیدم مثل اوووو نمیدونم ولی خب عجیب بود بعد نور های قرمز و ابی تو هوا میچرخیدن که منبعش رو دنبال کردم به یه ماشین رسیدم همونجور که تو بغل دختره بودم خودشو ازم جدا کرد: اسم من دایون هست خوشبختم بعد دستشو جلو اورد هنوز سرم درد میکرد منم دستم رو اوردم جلو و بهش دست دادم: منم میسونگ هستم خوشبختم
صدای دزده امد: بابا ولم کنید چرا باید بخاطر یه دختر برم زندان مثلا من ۵ سال سابقه کاری دارم هیچ کسم تاحالا منو بازنشسته نکرده بود چطور جرعت کردی دختر بچهههههه اخ این چقدر حرص میخوره تا چشت دراد مردم کم کم متفرق شدن که باز صدای دختره تو گوشم پیچید: میتونیم دوست بشیم؟
نگاهمو برگردونم و نگاهش کردم: البته خوشحال میشم
دایون گفت: خب اگه دوست داری شمارت رو بگو تا سیوت کنم تو گوشیم
کمی هل کردم: خب خب الان من گوشیم رو نیاوردم
دایون سرشو کج کرد و لبخند زد: خب باشه تو شمارت رو بگو تا من سیوت کنم گوشیتو که الان نیاز نداری
بازم هل هلکی گفتم: خب من شمارمو از حفظ نیستم
دایون لبخندش باز تر شد: خب باشه بزار شماره خودم رو روی کاغذ بنویسم بهت بدم رفتی خونه بهم تک زنگ بزن
کاغذی از کیفش بیرون اورد و چند دقیقه هم همه جای کیفش رو گشت: دنبال چیزی میگردی؟
دایون که انگار اعصابش خورد شده بود گفت: اَه چقدر کیفم شلوغه خودکارم نیست (از همین الان معلومه وقتی اعصبانی میشه چقدر ترسناک میشه)_خب عب نداره بیا بریم از یه مغازه ای چیزی بگیریم
دایون مدش رو تغییر داد و دوباره لبخند زد: اره بیا بریم کافه مهمون من موافقت کردم ولی نمیدونستم کافه کجاست ت.رو خد.ا میسونگ عین ندید پدید ها رفتار نکن. وا خب تقصیر من چیه واقعا ندید پدیدم. خب حداقل وانمود کن اینجوری نیست ابرو بزار واسه خودم. ببخشیدا ولی ابرو منم حساب میشه صبر کن ببینم! تاحالا همچین مکالمه ای با خودم نداشتم دیگه رسمأ حس میکنم دیوونه شدم)
دایون وسط افکارم پرید: چقدر تند راه میری بابا صبر کن نفسم گرفت کمی مکث کردم راست میگه خیلی عقب بود ازم وقتی بهم رسید نفس نفس زنان گفت: داری کجا میری؟ بیا یه تاکسی بگیریم
لبخند زدم و به نشونه موافقت سرمو تکون دادم دایون که دستشو گذاشته بود رو دوتا زانو هاش و کمی نفسش تنظیم شد و رفت کنار خیابون یه تاکسی سبز رفت داشت میومد دایون دست واسش تکون داد که تاکسیه نگه نداشت و رفت
دایون چندتا فح.ش داد که فکر نکنم صلاح باشه من یاد بگیرم یا معنیش رو بدونم فقط میدونم حرف خوبی نبود رفتم کنارش دستمو گذاشتم رو شونه اش: بزار من تاکسی بگیرم اینجوری که تو حرص میخوری فردا پس فردا پیر میشی دایون خندید: ببخشید ولی کلا من اینجوری هستم دوستامو خانواده ام بهم میگن عصبی ولی من عصبی نیستم فقط اعصاب نداشتمو مردم میزنند خورد میکنند یه بارم با پا از روش رد میشن که مطمئن بشن خورد شده منم چسب ندارم مجبورم با حرف اعصابمو درست کنم (لبخند مصنوعی زدم اصلا منظورش رو نمیفهمیدم الان این فقط از یه روش دیگه گفت من عصبی هستم یا چی؟)_بله بله میفهمم حالا بزار تاکسی بگیرم دایون موافقت کرد چند دقیقه صبر کردم که یه ماشین قرمز دیدم مثل ماشین جیمین بود ولی اون که خراب شده بود تازه شیشه اش هم سالم بود خیلی خب توهمی نشو میسونگ منتظر تاکسی باش
*********
باکلی دنگ و فنگ یه تاکسی گرفتیم و به ادرسی که دایون داد رفت وقتی رسیدیم دایون کرایه رو حساب کرد پیاده شدیم و وارد به قول دایون کافه شدیم اینجا تقریبا همه چیزش قهوه ای بود و همین قشنگش کرده بود خیلی فضا کلاسیک بود
دایون دستشو گذاشت رو شونه ام: بیا بریم رو صندلی بشینیم به طرف صندلی که رفت منم رفتم روبه رو هم نشستیم دایون کمی بهم خیره نگاه کرد و من به رو خودم نیاوردم و درو دیوار رو نگاه میکردم: خب از خودت واسم بگو نگاهمو چرخوندم تو چشاش اخه تو کی هستی شکلات که الان کله زندگیم رو واست بگم چقدر زود پسر عمه میشی نه پسر خاله بود؟ حالا هرچی فعلا شکلات با طعم جدیدی سراغ ندارم بهت میگم شوکول فکر کنم من که این همه با خودم حرف زدم فقط پنج ثانیه تو دنیای واقعی گذشته_امم خب راستش من فکر میکنم یکم زو..._سلام خانوما چی میل دارین؟(هه منو باش فکر میکردم دارم کم کم از هویج به انسان تبدیل میشم اش به همین خیال باش) دایون یه منوی تک برگه ای رو از گارسون گرفت کمی مکث کرد: خب لطفا دوتا قهوه و دوتا کیک شکلاتی بیارید نگاهم کرد: قهوه دوست داری دیگه؟
اخه من از کجا بدونم قهوه چیه؟ اگه بگم اره فکر میکنه زیاد دوست ندارم ممکنه ناراحت بشه پس... :اره عاشقشم دایون لبخند زد: خوبه پس سلیقه های مشترک داریم منم لبخند مصنوعی زدم و با سر تأیید بیخود کردم گارسون رفت دایون: خب داشتی میگفتی راستی شمارمو بهت ندادم یادم بیار خودکار بگیرم از گارسون با سر تأیید کردم اینبار من پای از خودت بیشتر بگو رو باز میکنم:خب دایون بهتره تو از خودت بیشتر بگی دایون لبخند زد:اهوم باشه خب من ۲۱ سالم هست و یه خواهر کوچیک تر از خودم دارم اون خیلی شیطونه 9سالش هست امم خب نمیدونم چی بگم واقعا تو چی تو تک فرزندی؟ من:اره اینطور که معلومه دایون:اینطور که معلومه؟منظورت چیه؟
من:خب ببین یکم پیچیده هست بنظرم وقتی یکم بیشتر باهم اشنا شدیم بهتره بگم دایون لبخندش کمی محو شد:اوکی هر جور راحتی گارسون کیک و قهوه رو اورد گذاشت جلومون به قهوه نگاهی کردم ظاهرش که نمیگه خوشمزه هست باطنش امید وارم خوب باشه یکم نزدیک دهنم کردم که بخورم ولی بخاراش خیلی داغ بود چه برسه به خودش پشیمون شدم تصمیم گرفتم بزارم خنک شه چنگال رو برداشتم و کمی از کیک خوردم خیلی خوشمزه بود دایون داشت خیلی راحت قهوه رو میخورد و معلوم بود
تو فکره منم فنجون رو برداشتم تا بخورم یه قلوپ ازش خوردم که... از اون نوشیدنی که تو رستوران با جیمین اینا خوردم هم تلخ تر بوووود ولی... قورتش دادم خوشمزه بود خوشم امد خوبه یکی از نوشیدنی های موردعلاقم رو تو دنیای بیرون پروشگاه پیدا کردم وقتی قهوه مونو خوردیم به همراه کیک دایون ازم پرسید امروز کاری دارم؟ منم گفتم نه و خودکاری از گارسون گرفت و شمارش رو بهم داد و بعد از هم خدا حافظی کردیم واییی یادم امد الان باید میرفتم جایی که جیمین ادرس داده بوووود سریع رفتم سمت هتل و وارد اتاقم شدم دکمه تکرار اخرین تماس رو زدم و بعد چند تا بوق برداشت و با صدای خیلی نگرانی مواجه شدم: میسونگ؟ خودتی؟ حالت خوبه؟ کجایی؟
سعی کردم با صدام ارومش کنم: سلام جیمین ببخشید اصلا یادم رفت برم به اون ادرس راستش ادرس هم یادم رفت و در جواب اون سوالی که گفتی کجایی؟ باید بگم من الان دارم باتلفن هتل زنگ میزنم بنظرت کجام؟
جیمین که کمی اروم تر شده بود گفت: خیلی خب چرا هرچی زنگ زدم جواب ندادی؟به دوستمم که منتظر هست بیای خونه رو تحویل بگیری زنگ زدم گفت هنوز نیومدی هوفی کشیدم: خب اخه من رفتم بیرون تا برم به اون ادرس که یادم رفت و بعد یه دزدی کیفه دختره... اصلا بیخیال رفته بودم بیرون جیمین حالا میشه یه بار دیگه اپن ادرس رو بگی تا رپ کاغذ بنویسم؟
جیمین نفس عمیقی کشید: خیلی خب بنویس
سریع پشت کاغذی که دایون شمارش رو نوشته بود ادرس رو نوشتم و خدا حافظی کردم از هتل خارج شدم یه اقایی رو دیدم که داشت بایه اقای دیگه حرف میزد رفتم نزدیکشون: سلام هر دوتاشون برگشتند سمتم یکی از اونا: سلام بفرمایید کاغذ رو تو دستم جا به جا کردم: میشه بگید این ادرس کجا میشه دقیقا؟ کاغذ رو دادم بهشون نگاهی کردن دومی: شما اینجا هارو نمیشناسید نه؟ خب اگه نه یه تاکسی بگیرید تا شمارو به این ادرس ببره چون واستون سخت میشه بخواین از حفظ کنید (ولی من که پول نداشتم حالا چکار کنم) الکی دست کردم تو جیبم مثلا دارم دنبال کیف پولم میگردم و با تعجب ساختگیم: اوه من کیف پولم رو خونه جا گذاشتم پول همراهم نیست اولی گفت: خودم واستون حساب میکنم تشکری کردم واسم تاکسی گرفتن منم ادرس رو دادم بعد چند دقیقه رسیدیم پیاده شدم و عجب خونه خوبی هست خدا رفتم نزدیک در زنگ در رو زدم بعد چند ثانیه یه صدایی امد: بله؟
رفتم جلو ایفون: امم من پارک میسونگ هستم ناشناس: اوه بله منتظرتون بودم بفرمایید بعد با یه صدای تیک دره ویلا باز باز شد
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
47 لایک
عالیییی
عه چه زود تموم شد . شوخی کردم عالییییی بود
مرسیییی😄🌺🌺🌺🌺
خواهش
عالیییی بعدییی لطفا 🤍
بعدیییی
پارت بعدییییيیییییییییییبیییی
چشممممم🤧😄❤🌺
کی پارت بعدو میزاریی
نمیدونم ولی سعی میکنم سریع تر بزارم
مرسییی
پارت بعد من از همون لحظه ای که داستان رو مینوشتی میخوندم و جزو موردعلاقه هام بود اجی میشی
چشم پارت بعدی رو سریع تر میزارم 🤧 اجی هم میشم 😄❤ اسمت چیه؟
اسم من لیانا هست ۱۳ سالمهدتوچی
بالاخرههههههه
ارههه وقتی منتشر شد ذوق مر.گ شدممم یعنی اصلا یه حالیی😂🤧
خیلی زیبا پارت بعد پیاز بای
مرسی چشم🤧🌺
مرسی 😂😂
بالاخره منتشر شد منم مثه تو ذوق مرگم الان😂
وااای اره🤧🤧