
همون جور که رو تخت نشستم خودمو پرت کردم رو تخت و فقط داشتم به صدای جعبه گوش میکردم مثل اینکه جیمین و دوستاش داشتند بازی میکردن تو اون جعبه صدای در شنیدم بلند شدم درو باز کردم که یه اقایی رو دیدم _ببخشید خانم پارک میسونگ؟ _بله خودم هستم شما؟ _منو اقای پارک جیمین فرستادن گفتند که ببرمتون کمپانی (جدی؟ مگه اون کاراش زیاد نیست اون اقای تو مغازه گفت که کارشون خیلی سخته که اصلا بیخیال برم کمپانی ببینم این ژله شغلش چیه) _چشم میتونید صبر کنید من اماده بشم بعد بریم؟ _بله تشکری کردمو درو بستم انتظار ندارید که باز بزارم؟ اینجا اتاق نداره که برم تو اتاق لباسمو عوض کنم حالا بیخیال سریع تنها لباسی که داشتمو پوشیدم برام عجیب بود چرا جیمین میخواست برم کمپانی؟ چرا من براش مهم بودم؟ وقتی لباسمو پوشیدم درو باز کردم که دیدم این بنده خدا نشسته رو زمین خوابش برده مگه من چقدر لباس پوشیدنم طول کشید؟عههه چقدر سوال میکنی تو دختر رفتم مرده رو بیدار کردم بعد عذر خواهی کرد و باهم رفتیم پایین سوار ماشین شدیم وقتی تو ماشین بودیم یه اهنگ گذاشت که ملایم نبود ولی من خیلی خوشم امد _این اهنگ اسمی هم داره؟ مرده با تعجب نگام کرد
_خب معلومه خانم همه اهنگ ها اسم دارن _میشه بگین اسمش چیه؟ _میک دراپ چیچی دراپ؟حالا چرا میک دراپ؟ _چرا اسمش این هست؟ _خب من که نمیدونم اقای مین یونگی این اسمو گذاشتند (وا شوگا مگه چکارس که رو این اهنگ اسم بزاره؟) _چرا حالا شوگا اسم واسش انتخاب کرده؟ مرده نگاهی معنی داری کرد بهم _چون خودشون خوندن دیگه (اوه مای گاد پس دلیل نگاهش این بود؟پس کروه BTS خوندن اینو؟هه چه باحال پس چرا من نتونستم صدای جیمین و یونگی رو تشخیص بدم؟)تا وقتی که به کمپانی رسیدیم هیچ حرفی دیگه نزدیم بعد از ده دقیقه رسیدیم من پیاده شدم و اون راننده رفت خب حالا نباید راهنمایی میکرد؟الان من کجا برم؟تو اون ساختمون؟صبر کن ببینم اصلا این چرا انقدر بزرگه؟چرا همش شیشه هست؟چرا انقدر پر ابهته؟اصلا چرا انقدر خوشگلههه؟اهم خب بزار ببینیم داخلش چطوریه وارد ساختمون شدم که یه خانمی رو دیدم _سلام ببخشید اقای پارک جیمین اینجا هستند؟ زنه برگشت نگام کرد و لبخندی زد:بله اینجا هستند طبقه سوم هستند دارن تمرین میکنند تشکری کردمو از پله ها رفتم بالا *وای نفسم گرفت اینا چجوری میرن بالا؟اونم هر روز؟به طبقه دوم که رسیدم چشم خورد به اسانسور ای بم.یری میسونگ با این عقلت سریع دوییدم سمت اسانسور و طبقه سوم رو فشار دادم همون یک طبقه هم با اسانسور رفتم خیلی کیف میده صدای زنه امد: طبقه سوم بعد دره وا شد من تا نفهمیمم این زنه کیه و چرا تو همه اسانسور ها هست ول کن نیستم از اسانسور خارج شدم و با کلی در و اتاق مواجه شدم
تو راه رو صدای خنده یه پسر رو شنیدم _اره هیونگ _میخوای باز بگم؟ _نه هیونگ مرسی همین خوب بود جک هات خیلی خوبن و خنده دارن ولی ذخیره کن دنبال صدا رفتم که دوتا پسر رو دیدم البته من پشت سرشون بودم _ببخشید جوری بر گشتند نگام کردن فکر کردم با لباس هری پاتریم امدم _عه تو همون دختره هستی؟ _ببخشید کدوم دختره؟ _عه کوکی صبر کن ببینیم چکارمون داره _اقای پارک جیمین اینجاست؟ اون پسره که فکر کنم اسمش کوکی بود گفت: جیمین؟ چکارش داری؟ من: امم نمیدونم مثل اینکه اون با من کار داره! کوکی: جین میری به جیمین بگی بیاد؟ اون پسره که اسمش جینه: عه من تازه دارم استراحت میکنماا خودت برو تو ناسلامتی مکنه هستی
کوکی: هیونگ جوری میگی انگار تو پیری جین: عه جونگ کوک میگیرم میزنمتاا کوکی خندید انگار نه انگار من اینجا هستم من: اهم بر گشتند نگام کردن جین: خیلی خب بیا بریم بگم کجاست با این حرفش مخالف مسیری که داشتند میرفتن رفت منم پشت سرش راه افتادم کوکی هم امد جیمین راست میگه من چه زود پسر خاله میشم به یه اتاق رسیدیم جین درو باز که که با باز شدن در همه برگشتند نگامون کردن جین: جیمین بیا خانم... برگشتند نگام کرد : اسمت چیه؟
من: پارک میسونگ هستم جین: خانم میسونگ باهات کار داره نه چیزه تو باهاش کار داری جیمین امد سمتون: عه سلام میسونگ خوبی؟ من: سلام مرسی گفتی بیام اینجا؟ چرا؟ جیمین: میخواستم با کارم اشنا بشی من: خب چرا؟ مگه من کی ام؟ جیمین با حرفم یکم رفت تو فکر. فکر کنم داره فکر میکنه چجوری منو بپیچونه جیمین: خب ببین بعدا دلیلشو بهت میگم فقط خواستم بدونی من واقعا وقت نکردم بهت بگم که من یه ایدلم کوکی: هیونگ ایشون گرل فرندته؟ بعد یه لبخند مرموزانه زد بزنم دهنشو صاف کنم با همین زمین؟
جیمین: چی میگی کوک ایشون خانم پارک میسونگ هستند بهت گفتم که بعد با چشم بهش چشم غره رفت که جین دست کوکی رو گرفت دوتاشون رفتن تو اتاق(منو جیمین دمه در هستیم) یه پسره امد سمتمون ای بابا اینا چند نفرن صبر کن اگه یادم باشه اون مرده گفت اسم این تهیونگه فکر کنم همین بود اون پسره: جیمین میخوایم تمرین کنیم باز نمیای؟ جیمین که در طول این مدت به من خیره بود یهو برگشت نگاهی به اون پسره که فکر کنم تهیونگ بود کرد
جیمین:چرا جیهوپ الان میام (شت این جیهوپه؟ خب پس تهیونگ کیه؟) من: جیمین تهیونگ کیه؟ جیمین با تعجب بسی زیاد نگام کرد: تو اونو از کجا میشناسی؟ من: اخه امروز تو یه مغازه ظروف فروشی.. ای بابا هیچی امروز یه مرده اسماتونو بهم گفت بعد به یه پسره اشاره کرد گفت این تهیونگه حالا میخوام ببینم اون کیه؟ یهو یه صدایی شنیدم از پشت سرم که قلبم رفت تو لوزولمعدم: کسی منو صدا کرد؟ برگشتم پست سرمو نگا کردم دیدم یه پسره چشم و مو سیاه زل زده تو چشام خب قبلش یه ندایی میدادی شکلات.. شکلات چی؟ به این بگم شکلات چیچی؟
حالا بیخیال وقت زیاده واسه پیدا کردن یه مدل شکلات طعم دار من: عه شما تهیونگ هستین؟ پسره: اره خودمم شما؟ شما میکاپر جدیدین؟ بعد یه لبخند زد من: نخیرم من یکی از اشنا های تهیونگ:عه تو همون دختره صبحی نیستی؟ (دختره بخوره تو سر.ت اینم اسمه میزاری واسم؟ چرا من با همه امروز لجم؟ چرا من به همه فح.ش میدم؟ اونم تو دلم؟ اونم به اعضای گروه معروف؟ عهه چقدر سوال میپرسی تو دختر به خودم پوکر نگاه کردم) جیمین: اره این همون میسونگه که براتون گفتم
تهیونگ: جیمین تو اصلا چیزی نگفتی فقط گفتی بعدا توضیح... دیدم پسره حرفشو قطع کرد و صدای پچ پچی پشت سرم شنیدم برگشتم دیدم جیمین داره واسش لب خونی میکنه اینطور که معلوم بود داشت فح.شم میداد بدبخت ته
جیمین تا دید من برگشتم به حالت عادی باز گشت ته: اوه بله خانم میسونگ اره جیمین خیلی ازتون تعریف میکرد با صدای جیهوپ همه برگشتیم: بچه ها بیاین دیگه از تمرین عقب موندیم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
سلاملاولی:]🌸🙂
منیهصولوایستتویتستچیم🙂🌸وبهفناحتیاجدارم🙂🌸
منبهفناممیگمهوپ/هوپی❤🌸کهبمعنیامیدعهخوشحالمیشمهوپشی🙂❤_______
صاری اگ ناراحت شدی معذرت میخوام🙂❤