.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・
از زبان اِلا💜: دیگه طاقت نداشتم نمیخواستم نفس بکشم میخواستم بم***ی****رم خودمو به دست آب سپردم ماه. . . چقدر قشنگ بود چشمامو بستم نه نه نمیخواستم ب****می**رم میخواستم تلاش کنم من آدمی نبودم که پا پس بکشه میخواستم زنده بمونم اما حیف دیگه دیر شده بود(آخییی الان واست فرشته ی نجات میفرستم😌)
اِلاااااااااااا. . . . . . . الا
دختره *******احمق چرا خودتو انداختی تو آب؟
فیلیکس(بلهههههه فرشته ی نجات وارد میشود😜) فیلیکس: تکونش دادم بیهوش بود ب*د**نش خیلی سرد بود نبضش نمیزد😓😟شروع کردم
ماساژ قلبی رو شروع کردم و در بینش تنفس مصنوعی میدادم(ایییی چقد از این کار بدم میاد😐) . . . . زنده بمونننن لطفاااا
سرفه ای کرد منم خیالم راحت شد که زندست
ب******غ******ل*****ش کردم و بردمش تو ماشین
بردمش تو خونه م گذاشتم رو تخت فیلیکس: پاشو لباستو عوض کن سرما نخوری
اِلا: ولم کن میخوام بخوابم😴
فیلیکس: خودم عوض میکنما
تا این حرفو زدم گف باشه باشه
لباساشو عوض کرد منم رفتم تو اتاق مهمون خوابیدم
فردا صبح^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^^_^
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسیییییییییی💙
عالی بود
مرسییییی💜
بچه ها من عکس اریک رو گذاشتم مثل اینکه ثبت نشده