4 اسلاید صحیح/غلط توسط: Taehyung انتشار: 3 سال پیش 331 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام به همه . 🥰🥰🥰🥰
سو : دست پاچه شده بودم نمیدونستم چیکار کنم . یک نفس عمیق کشیدم و شدم همون سو قبلی . رفتم به سمت اتاق پادشاه که وزیر هوسوک داخل راه بهم گفت : ملکه لطفا خونسردی خودتون رو حفظ کنید . سو : باشه . بالاخره به اتاق پادشاه رسیدم و ندیمه حضورم رو اعلام کرد و رفتم داخل . تهیونگ : سو وارد اتاقم شد . سو : سرم رو پایین گرفتم و اومدم جلو . تهیونگ : میتونی بشینی . سو : نشستتم روی صندلی و همینطوری سرم رو پایین نگه داشتم . تهیونگ : سرت رو بیار بالا . سو : سرم نمیتونستم ببرم بالا چون خیلی میترسیدم ازش . تهیونگ : با توام ، گفتم سرت رو بیار بالا . سو : با ترس سرم رو اوردم بالا . بغض گلوم رو گرفته بود . تهیونگ : چرا اون روز بدون ندیمه از اتاقت بیرون اومدی؟ . رفتی کجا؟ . سو :....تهیونگ : جوابم رو بده . سو : نم...نمیدونم . تهیونگ : دروغ نگو . سو : نمیدونم . تهیونگ : برات دارم . از این به بعد حق نداری پات رو از اتاقت بیرون بزاری و این حکم تا روزی که اعدام شدی هستش . سو : ناگهان از کنار چشمم قطره ای اشک ریخته شد . تو...تو . تهیونگ : تو چی؟ حرفت رو ادامه بده . سو : تو خیلی احمق و وحشی هستی . چطور میتونی اینطور اشک یک زن باردار رو در بیاری . تهیونگ : حد و حدود خودت رو بدون ، میفهمی داری با چه کسی صحبت میکنی . بعد به ندیمه ها گفتم که بیان ببرنش به اتاقش .
۱ هفته بعد .
تهیونگ : امروز به اتاق ملکه رفتم . وقتی در رو برام باز کردن دیدم سو به چهار گوشه دیوارش تکیه داده و داره با خودش
سوخت و گفتم بلند شو تا بریم . سو : باورم نمیشد که پادشاه اینو بهم گفت . سریع بلند شدم و پشت سرش باهاش رفتم . تهیونگ : سو رو با خودم به باغ مخفی که همین چند وقت پیش دستور دادم تا بسازنش بردم . سو : وارد یه باغ مخفی شدیم که تمامش پر از گل و درخت بود . تهیونگ : رفتم روی صندلی نشستم و به سو هم گفتم بنشینه . سو : هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمیشد .که یهو تهیونگ با حالت شرمندانه ای گفت من رو ببخش که داخل اون اتاق زندانیت کرد😔
سو : با منی؟😳 . تهیونگ : بله با توام ملکه . سو : پادشاه چرا اینطوری شده بود . تهیونگ : منو میبخشی؟ . سو : ا...اره نه یعنی ب..بله . تهیونگ : 😔😔😔😔 . سو : عالیجناب بهم قول بدید بعد از این که من رفتم ، مواظب خودتون و ولیعهد باشید و سعی کنید که یکی بهتر از من رو انتخاب کنید که ملکه این کشور بشه . بهم قول بده . تهیونگ : بس کن . سو : بهم قول بده . تهیونگ : ازت خواهش میکنم ادامه نده . سو : جواب منو بده لطفا . قولی میدی؟ . تهیونگ : صبرم به پایان رسیده بود و.....
خب این پارت هم به پایان رسید .
خدانگهدارتون
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
34 لایک
اون یکی اکانتت چی شد؟
یه چند روز صبر کنید تا ببینم تستچی کار میکنه یا نه
سالمه فقط داستان باهاش منتشر نمیشه
من که تا پارت ۳۹ خوندم غمم نیست ولی لطفا بزار اگر مجبور بشم هزار بار هم هر پارت رو می خونم فقط پارت بعد رو بزار
آجی کوکی کرونا گرفته
مننمیخوام پنج نفر رو تو گرمی ببینم
واقعا😳
آره
تستشم گذاشتم منتشر نمیشه
آره
تستشم گذاشتم منتشر نمیشه
چی بگم . دلم برات تنگ شده بود اجی😍😘
منم خیلی دلم برات تنگ شده بود
کوکی کرونا گرفت منم سرماخوردم
اون یکی اکانتت کدومه؟
اسمش♤army♤
اجی تو اونم که نیست
گذاشتمش
ولی تو برسی هست
ایولللل
اوککک
پارت بدی کی میاددد؟)
داخل اون یکی اگانتم
داخل اون یکی اکانتم هنوز تو برسی هست
یه زمانی تست هارو خیلی زود میزاشتی
میخوای با اون یکی اکانتم بزارم
با اون یکی اکانتم داستان رو نوشتم
آرهههه
ممنونم 😘😘
خواهش
ته یونگ جون ته یونگ 😂🍃
چرا نمیزاری این پارتو 😂😩
با کلافه شدیم 😂
موردشورتو😂💪
چون اسمتو نمیدونستم اسم اکانتت و زدم
یا پارت بعد و میزاری یا من میدونم و تو 💪
گذاشتم ولی تو برسی هست😍🤣
اسمم سانیا هست
خوب تو اون اک هم بزار اگر اینجا منتشر نشد بعد با اون اک یه پیام اینجا بده چون جدیدا جستجو تستچی خرابه یا فک کنم برای من اینطوریه
با اون یکی اکانت داستان رو گذاشتم....
همون که به اسم گشنه بود؟ 😂
با اون یکی اک پیام بده نمیاد اک ت
نه اسمش♤army♤
اجی بیا اخرین نظرسنجیم
چشم اجی
با اون یکی اکانتم داستان رو گذاشتم
خواهرم
قاطی کردی اینو گزاشته بودیهاا
خوب تو کامنتا ممکنه قلطی بشه منم بودم اینکارو میکردم
با اون یکی اکانتم داستلن رو گذاشتم....