
سلام
🖤:اینه که هلدرمون میتونه با استفاده از احساسات خودش رو ارتقا بده 🐱: واو چه جالب نمیدونستم خب حالا چجوری این اتفاق میوفته؟ 🖤:با استفاده از عشق دوطرفه یعنی اگر لیدی باگ و کتنوار ها حالا لیدی و کت گذشته، حال یا آینده فرقی نمیکنه مهم اینه که اگر هردوتاشون عاشق هم باشن و یکیشون آسیب ببینه یا یکی از نزدیکانش صدمه ببینه اونوقت فعال میشه ولی اگه هولدر معجزه گر کفشدوزک و گربه قوی بشن میتونن اون قدرتو هروقت خواستن فعال کنند 🐱:وای خدا چه خفن😁😛🖤:😶😐😑 (پایان فلش بک ) 🐱:درسته که اونقدر قوی نشدم ولی وقتی بانوم آسیب ببینه به هر قیمتی که شده انتقامشو میگیرم توجه نکردم چه قدرتهایی دارم فقط با تمام انرژیم حمله میکردم . بعد از کلی حمله بالاخره تونستم معجزه گر طاووس رو بگیرم اصلا نمیدونستم که دارم چیکار میکنم فقط نجات بانوم برام مهم بود داد زدم:دوسو پلگ متحد شید و بعد تبدیل شدم به.........(چالش این پارت کت به چی تبدیل شد؟)
(خب بچه ها از اونجایی که کت با معجزه گر طاووس ترکیب شده و اسمشم چالش این پارته علامت کت رو 🖤💙میزارم) نیم ساعت بعد 🖤💙:هر دوتاشون رو خسته کرده بودم ولی من چون ارتقا پیدا کرده بودم خسته نشده بودم(در پارت های اینده با قدرت های این ارتقا اشنا میشید)(و یه نکته دیگه این که لیدی باگ رو ریناروژ و مولتی موس و ببر بنفش بردند بیمارستان و کاراپیس و ریوکو هم از دور یه سپر درست کرده بودند کاراپیس با قدرت خودش و ریوکو یه سپر از جنس اب دور سپر کاراپیس درست کرد تا نفوذ ناپدیر بشه بقیه قهرماما هم داشتن با ابر شرورا مبارزه میکردند)🖤💙:بالاخره بعد یک ساعت جنگ تونستم تقریبا از پا درشان بیارم یهو یه فکری به سرم زد می دونستم اکومای م ش کجاست پس یه جهش بلند کردم و تو اون پرش وسیله ی اکوماتیز شده رو گرفتم بعد شکاندمش و اکومارو با پنجه برنده نابود کردم بعد که برگشتم از چیزی که دیدم سر جام میخکوب شدم اون ...اون اون ناتالی بود😨و این یعنی ....یعنی اینکه پدرم .....وای نه این غیر ممکنه من نمیتونم تحمل کنم سریع
سریع دویدم سمتش و بهش حمله ور شدم و به شکل باور نکردنی معجزه گرشو گرفتم ناخودآگاه یه قطره اشک از گونم سر خورد و اومد پایین با خشم و نفرت سرش داد زدم:چچچچررررررااااااااا 😭😭😭😭چچرررااا پپپددددرررررر😭😭😭😭چچررراااا اینکارو بامن کردید 😭😭😭😭😭😭چچچچرررررااااااااااا سر جاش خشک شده بود و با چشمای از حدقه زده منو نگاه میکرد دوباره سرش داد زدم:تو حق نداشتی اینکارو بکنی فهمیدییییییی؟ تو دختری که تنها دلیل زنده بودنم بود رو .....و دوباره یه قطره اشک💧(بقیه فقط با بهت به بحث اونا گوش میدادن)🖤💙:ازت ممممممتتتتتتننننننننففففرررررمممممم پپپدددددرررررررر 😭😭😭😭تو بعد از مرگ مادر یه ذره هم بهم اهمیت ندادی💧 (وقتی یک قطره اشک از گونه ی کسی میاد پایین این علامتو میزارم💧) فقط بانوم بود که من به خاطرش امید به زندگی پیدا کردم ولی تو اونو بردی ای سیو 😢 خوشحالم که به مادرم رفتم نه به تو ،تو به چه حقی جون مردمو به خطر می انداختی هاااااا جواب منو بده به چه حقی؟(همه ی اینا با داده)🦋:نمیتونستم حرفی بزنم یعنی در واقع حرفی برای گفتن ندارم تنها چیزی که تونستم بگم این بود که بگم :متاسفم ادرین💧 🖤💙: یه پوزخند تلخ زدم و داد زدم :متاسفییییی؟ اخه متاسف بودن تو به چه دردم میخورههههههه از جلوی چشمم برو کناررررررررر زود💧
تماممممممممممم اسلاید بعد شرایط
بچه ها راستش رو بخواین داستانم مثل پارت های قبل حمایت نداره و من خیلی ناراحتم😢 اسلاید بعدی شرایط
شرایط: چون که دو تا پارت پشت سر هم میخوام براتون بزارم این پارت شرایط نداره😁 بعدی مهمه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود😁😁😄😃
چالش: ۱ کتورا _ ۲ مانوار _ ۳ مایووار _ ۴ کتنوارا
واو افرین😁👏
ج چ :: نمیدونم 😐😐😑💔💔
خیلی ممنان😶
عالی بود
مرسی😁