هاییی🙃🤎
(چند روز بعد) از زبون کوک: برای اردو حاضر شده بودیم و سوار اتوبوس شدیم a.t حتی نگاهمم نمیکرد توی اتوبوس که بودیم من همش بهش نگاه میکردم ولی اون با دوستاش حرف میزد حالم خوب نبود مین هو حالش خوب شده بود و تو اتوبوس کنار من نشسته بود وقتی که رسیدیم منو دوستام کنار یه درخت زیر انداز انداختیم مین هو و دوستاش هم چون زیر انداز. نیاورده بودن کنار ما نشستن مین هو خیلی باهام حرف میزد ولی من هنوز داشتم به ا/ت فکر میکردم min ho:هی کوکی ببینم تو همیشه شیر موز همراهته ؟😂» کوک به دستش که شیرموز گرفته بود نگاه کرد: عا آره خیلی دوست دارم😅😆کلا موز دوست دارم min ho: آره از اولشم همین بودی » همینطور که مین هو داشت همش باهام حرف میزد سرمو برگردوندم طرف a.t اون سریع نگاهشو برداشت و سرشو به سمت کتابش پایین انداخت
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
48 لایک
عالییییی پارت بعد پلیز
تنکیو 💛منتشر شد
عاجی لیا پارت بعد دد💔💔💔😐😐✨✨
💖💖منتشر شد
مرسییی
عالیییییییییییی
تنکسس
عالی
شرط ها انجام شد پارت بعد را بزار
تنکیو گذاشتم 🤎
پارت بعددد
خیلییی خوب بود
تنکس
پارت بعدی لطفا
خیلی خوب بود
تنکس💖💜
فقط یکم پارت ها رو بلند کن
خیلییییی عالیه 😍😍😍😍😍
مرسی 💛⚡