
هاییی🙃🤎
(چند روز بعد) از زبون کوک: برای اردو حاضر شده بودیم و سوار اتوبوس شدیم a.t حتی نگاهمم نمیکرد توی اتوبوس که بودیم من همش بهش نگاه میکردم ولی اون با دوستاش حرف میزد حالم خوب نبود مین هو حالش خوب شده بود و تو اتوبوس کنار من نشسته بود وقتی که رسیدیم منو دوستام کنار یه درخت زیر انداز انداختیم مین هو و دوستاش هم چون زیر انداز. نیاورده بودن کنار ما نشستن مین هو خیلی باهام حرف میزد ولی من هنوز داشتم به ا/ت فکر میکردم min ho:هی کوکی ببینم تو همیشه شیر موز همراهته ؟😂» کوک به دستش که شیرموز گرفته بود نگاه کرد: عا آره خیلی دوست دارم😅😆کلا موز دوست دارم min ho: آره از اولشم همین بودی » همینطور که مین هو داشت همش باهام حرف میزد سرمو برگردوندم طرف a.t اون سریع نگاهشو برداشت و سرشو به سمت کتابش پایین انداخت
کوک از سرجاش پا شد : آخ پاهام خواب رفت بچه ها من میرم یکم قدم بزنم » از زبون ا/ت: با اینکه اردوعه ولی اصلا بهم خوش نمیگذره داشتم به کتابم نگاه میکردم که یه صدایی از کنار گوشم شنیدم : داری چیکار میکنی » سرمو برگردوندم درسته کوک بود با قیافه گرفته ای جلوم وایساده بود a.t: چرا اومدی اینجا زود برو» کوک کنارم نشست kook:ا/ت چرا اینطوری میکنی خودت که میدونی نمیتونستم ولش کنم اتفاق بدی براش میفتاد » a.t:مهم نیست فقط از اینجا برو » کوک بهم نگاه کرد و هیچی نگفت که مین هو به طرفمون اومد : عاا جونگ کوک چرا رفتی » بزور سعی کرد بین منو کوک بشینه و خودشو جا کنه خیلی رو مخم بود min ho: چرا تنهایی نشستین راستی تو اسمت چی بود ؟ kook: اون ا/ت عه(همزمان a tهم گفت) min ho: من از خودش پرسیدم کوکی
کوک که دید نمیتونه باهام حرف بزنه بلند شد رفت اون طرف مین هو همونطور که داشت کوک رو نگاه میکرد گفت : من و کوک از بچگی همو میشناسیم اون خیلی باهام مهربونه و همیشه مراقبم بوده» هر چقدر بیشتر میگفت بیشتر حرصم میومد ولی نشون نمیدادم .

امیدوارم خوشتون اومده باشه شرایط پارت بعد:۱۰ کامنت ⚡💛
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییی پارت بعد پلیز
تنکیو 💛منتشر شد
عاجی لیا پارت بعد دد💔💔💔😐😐✨✨
💖💖منتشر شد
مرسییی
عالیییییییییییی
تنکسس
عالی
شرط ها انجام شد پارت بعد را بزار
تنکیو گذاشتم 🤎
پارت بعددد
خیلییی خوب بود
تنکس
پارت بعدی لطفا
خیلی خوب بود
تنکس💖💜
فقط یکم پارت ها رو بلند کن
خیلییییی عالیه 😍😍😍😍😍
مرسی 💛⚡