10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Sarina انتشار: 3 سال پیش 186 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
داستان عشقی عجیب که با BTS اتفاق می افته
معرفی : اسمت ا/ت است ، ۲۳ سالته و متولد ایرانی و خواننده ی مشهوری هستی توی آمریکا و کلی طرفدار داری 😊
از زبان ا/ت : صبح به زور صدای زنگ گوشی بیدار شدم ، امروز باید می رفتم کمپانی منیجرم گفت که کار مهمی داره باهام ، پس حاضر شدم و سوار ماشین شدم و رفتم کمپانی و رفتم دفتر منیجرم . در زدم و تا رفتم داخل یک مرد قد کوتاه کمی چاق اونجا بود ، منیجرم بهم اشاره کرد که بشینم
نشستم روبه روی همون مرده . منیجرم گفت : ایشون آقای پی دی نیم رئیس کمپانی هایب هست . سرم رو به نشونه ی فهمیدن تکون دادم ، ادامه داد : ایشون برای اینجا هستن که می خوان یه همکاری بین تو و گروه BTS باشه، ا/ت : امم خوب می شه من قبول می کنم ، پی دی نیم یه لبخند گشاد تحویلم داد که فهمیدم خوشش آمده
پی دی نیم : خانم ا/ت این قرار داد همکاری است . قرار داد رو گرفتم بند اول نوشته بود همکاری در کشور کره انجام می شود بند دوم نوشته بود تا زمان تمام شدن آهنگ همخانه ی BTS هستید . یه نگاه انداختم به منیجرم و یه نگاه به پی دی نیم و گفتم باش و قرار داد و امضا کردم ، برق نگاه منیجرم معلوم بود خیلی خوشحال شده بود ، در عرض دو دقیقه برام بلیط هواپیما گرفت ، بلیط برای فردا ساعت ۱۲ ظهر بود
رفتم خونه و چمدونم رو جمع کردم یه شام معمولی درست کردم و خوردم یکم سرم رو با تلویزیون نگاه کردن مشغول کردم و بعد خوابیدم ، با صدای زنگ گوشی بیدار شدم ساعت ۹ صبح بود سریع یه دوش گرفتم و مشغول انتخاب لباس بودم یه تیشرت مشکی و یه شلوار لی انتخاب کردم و پوشیدم یه آرایش ساده کردم و رفتم تو آشپزخونه تا یچیزی بخورم ساعت رو نگاه کردم تازه ساعت ۱۰ بود از تو یخچال یه بستنی با طعم شکلات برداشتم و نشستم رو مبل مشغول خوردن بودم که
منیجرم زنگ زد ، منیجر : بلیط برای ساعت ۱۲ است یادت نره ، یه باشه ای گفتم و قطع کردم . ساعت ۱۱ شد چمدونم رو برداشتم و سوار ماشینی که کمپانی فرستاده بود شدم ، تا رسیدیم به فرودگاه همه طرفدار ها جمع شده بودن به زور تونستم خودم رو به هواپیما برسونم ، سوار هواپیما شدم تا کره ۷ ساعت راه بود پس تصمیم گرفتم همشو بخوابم، با صدای مهماندار هواپیما که صدام می زد بیدار شدم سریع از هواپیما خارج شدم و توی محوطه ی فرودگاه یه مرد که برگه ای در دست داشت روش نوشته بود کمپانی هایب دیدم که ب سمتم آمد و گفت : سلام خانم ا/ت من از طرف کمپانی هایب آمدم تا شمارو به خونه ی BTS ببرم یه باشه ای گفتم
باهاش به طرف ماشین رفتم و سوار شدم ، با اشتیاق به خیابان زیبای کره نگاه می کردم اینقدر غرق زیبایی های کره شدم که متوجه نشودم که رسیدم ، سریع خودم رو جمع و جور کردم و از ماشین پیاده شدم ا/ت : واو چه خونه ی بزرگ و زیبایی دارن رفتم سمت در و آروم زنگ در را زدم " از زبان کوک : امروز قرار بود که مهمان جدید ما برسه من خیلی خوشحال بود اعضا همجا رو تمیز کردن ساعت نزدیک ۷ بود که زنگ در زدن قطعا مهمان جدید بود
" از زبان ا/ت : زنگ در را زدم ۲ ثانیه هم نشد که در رو باز کردن ، دم در یه پسر قد بلند جذاب با یه هودی مشکی ایستاده بود بهم تعظیم کرد و گفت حتمی تو ا/ت هستی ؟ ، سرم رو به نشونه ی تایید تکون دادم که گفت خوش آمدی و دعوتم کرد داخل " از زبان کوک: تا در را باز کردم یه دختر قد بلند با موهای مشکی و بلند و حالت دار با یه تیشرت مشکی و یه چمدون قهوه ای ایستاده بود تعظیم کردم و پرسیدم که اسمش ا/ت است که با سر حرفم رو تایید کرد منم یه خوش آمدی گفتم و دعوتش کردم داخل
" از زبان ا/ت : رفتم داخل که با ۷ تا پسر جذاب و قد بلند روبه رو شدم ، یکی از اونها بهم اتاقم رو نشونم داد رفتم داخل اتاقم چه اتاق زیبایی داشتم چمدونم رو باز کردم و لباس هام رو جابه جا کردم و رفتم همون جایی که اعضا بودن " از زبان کوک: ا/ت تا وارد شد اعضا بهش سلام دادن ا/ت هم با یه لبخند جواب سلام اعضا را داد نامجون اتاق ا/ت رو نشونش داد ا/ت سریع رفت تو اتاق هممون روی مبل نشسته بودیم منتظر ا/ت که تهیونگ گفت : ا/ت دختر خیلی خوشگلیه بجوری چشمم رو گرفته "از زبان ا/ت : از اتاق رفتم بیرون و رفتم پیش اعضا که روی مبل نشسته بودن
پارت ۱ تموم شد حتما منتظر پارت بعد باش دوست من 😉😊
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
دارم از حرف تهیونگ میترکم کمک 😂
سلام کاربر گرامی⚡
میدونستی چطوری کره ای حرف بزنی😊
زبونتو سعی کن بچسبونی به ارنجت و بگی حافظ🙃
چیکیلیک ازت عکس گرفتم 😂📸
حالا اگه میخوای پخشش نکنم فالوم کن و به تستام سر بزن💚
بدو بدو 😐
زود باش بینم😐
تهدید نیست😐
غلط میکنی نری😐
برو بینم 🤣
😂 اوکی