74
که یهو یه مار از بالای شاخه آروم آروم اومد پایین 🐍🐍🐍🐍
الیا:م.........م.........مرینت از جات تکون نخور
ادرین برگشت و با دیدن اون مار چشماش گرد شد
ادرین:مرینت بیا پشت من
مرینت اومد پشت ادرین و .....
از زبان مرینت
رفتم پشت ادرین
مرینت:ادرین من میترسم
ادرین:نترس عزیزم چیزی نمیشه
آروم آروم از ماره دور شدیم و بعد ادرین دست من رو گرفت و نینو هم دست الیا و با سرعت رفتیم تو ماشین
من و الیا نشستیم رو تخت
از ترس همو بغل کردیم و جیغ میزدیم
(,😐😐😐😐😐😐😐😐🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣عجبا)
ادرین و نینو :چی شد؟😐😐😐😐😐😐😐😐
مرینت و الیا:ما میترسیممممممم😭😭😭😭😰😰😰😰😰😰😰😰😰
بعد زدیم زیر گریه
ادرین و نینو اومدن کنارمون نشستن ادرین منو بغل کرد و نینو هم الیا رو بعد همه هم رو بغل کردیم
مرینت:اون مار از کجا اومد
نینو:دخترا بخوابین ما میریم وسایل رو برمیداریم و میریم خونه باشه
لبخندی زدم و سرم رو گذاشتم رو بالش
ادرین رو من و الیا پتو کشید و رفتن
من و الیا همو بغل کردیم و پتو رو تا بالا کشیدم و تو بغل هم خوابیدیم
وقتی بیدار شدیم رو تخت بودیم تو خونه ی من و آدرین
از جام بلند شدم الیا هنوز خواب بود رفتم پایین و دیدم پسرا نشستن دارن تخمه میخورن🤣🤣🤦♀🤦♀🤦♀🤦♀
ادامه دارد
از اون داستان نوشتی؟
فقط اسمش شبیهشه
اوکی
همون سریال ترکیرو میگی؟
اره اسمش گذاشتم سر داستان میراکلس
همون که دختره موهاش فر و نارنجی بود..
اسمش دفنه بود؟
اونو میگی؟؟
اره
عشق اجاره ای منظورت چیه؟
عالیی مثله همیشه
اهم اهم پارت بعدی کوشش
فالویی بک بده
عالی👌🏻🌸
مرسی