رویای کره پارت ۲

مریم:(اون کلا تیپش با ما فرق میکرد)اون یه لباس 👗 حالت پیرهنی پوشید با یه شلوار لی و یه شال گل گلی پیرزنونه که هممون همون موقع زدیم زیر خنده و مریم گفت:ببندید اون دهنو سلیقه خودمه فضولین نگار:نه فقط خیلی شبیه پیرزنا شدی😂😂

مریم:اون وقت از چه لحاظ نگار خانم؟؟؟ نگار:از لحاظ قر زدن خوابالو بودن شالت که همون موقع ماریا و مبینا و نگار زدن زیر خنده و مریم هم داشت حرص میخورد که مبینا گفت:خب حالا پیرزن جوش نزن ماریا:اوف اوف عجب قافیه ای مریم : ببندید اون دهنو تا اسفالتش نکردم براتون الاغا

نگار:او او بچه ها یه ساعت وقت داریم تا برسیم به پرواز همون لحظه همه حجوم بردن سمت در و گیر کردن😂😂 مریم:میگم امقدر نخورید عاقبتش میشه این ماریا:حالا تو این هاگیر واگیر گیر نده تو مبینا :باید یه فکری بکنیم بچه ها.....راستی نگار کو نگار همون لحظه داشت

داشت میترکید از خنده که ماریا گفت:یه لحظه نخند و اگرنه هروی ارزو داریم به باد میره مبینا:مریم تو سرتو سعی کن دربیاری ماریا تو هم سعی کن همون لحظه سه تاشون با کله افتادن زمین که نگار بیشتر پوکید از خنده🤣🤣🤣

نگار یه دفعه قیافه جدی ای گرفت که مریم گفت: مواظب باشید خانوم میخواد تیر بزنه مبینا و ماریا همون لحظه زدن زیر خنده که نگار گفت:خب خب شما میخواید بخندید منکه می‌خوام برم کره🤨🤨

مریم :اوا راست میگه بریممممممم که این دفعه ماریا اول رفت و گفت: نمیخوام دوباره گیر کنیم که تند تند رفتیم توی فرودگاه و کارهای پرواز رو انحام دادیم و

خب لاوا این پارت خیلی زیاد نشد معذرت میخوام از پارت ۳ به بعد ۱۰ گزینه ای و زیاد می‌نویسم

بای لاوا‌👋گفته باشم الان ۲۱ بهمنه 🤗🤗پس اگر دیر اومدتقصیر تستچی ه😑