لایک کن دنبال کن کامنت بزار
کوک:اره فکر خوبیه اعضا:ارههههه عالی میشه کوک:الو سلام خوبی لیسا:سلام ممنون تو خوبی کوک:ممنون جونگ کوک همه ماجرا رو تعریف نیکنه و میگه که بیاد مهمونی و لیسا هم قبول میکنه

تو رفتی برای خودت یه ناهار درست کردی و خوردی بعدش رفتی سر مبل دراز کشیدی با گوشیت ور رفتی تا ساعت شد ۷ رفتی حمام اومدی یه لباس پوشیدی یه چند ساعت با دوست صحبت کردی ساعت شد۸ زنگ زدی به جونگ کوک لیسا:الو سلام خوبی کوک:ممنون تو خوبی حاضر شو بیام دنبالت لیسا: امم باشه من الان حاضر هستم کوک:منم تو ماشین هستم لیسا:😂باشه پس من منتظرم عکس لباست
تو رفتی پاین و جونگ کوک اومد کوک:سلام اجی لیسا:😂😂سلام داداشی😂😂 کوک:چرا میخندی لیسا:اخه انقدر راحتی بعد من هم آدَت ندام🙂 کوک:ادت میکنی نگران نباش تو راه باهم کلی حرف زدید و رسیدید رفتید جونگ کوک در زد تو خیلی خجالتی بودی تو راه هی می گفتی جونگ کوک بیا خودمون بریم بیرون اخه من خجالت میکشم جونگ کوک هم گوش نمی داد جیمین در رو باز کرد سلام کردید تو خجالت میکشیدی پشت کوک وایساده بودی جونگ کوک هم که میدونست خیلی خجالت میکشی چیزی نگفت
تهیونگ:اروم در گوش جونگ کوک میگه چیه چرا بهش زل زدی جونگ کوک:خیلی قشنگه تهیونگ:اینو خودم میدونم جین:بیاییدددددد با داد جونگ کوک:باشه بابا اومدیم تهیونگ میاد طرفت تهیونگ:بیا بریم شام لیسا:بریم😊 میرید و غذا رو میخورید لیسا:خیلی خوش مزه بود خیلییلیلیللیلیلیییییی جین :ممنون جیمین:بریم فیلم ببینم شوگا:اره ترسناکککک ببینیم😈 لیسا:من شاید بترسم جونگ کوک:نترس بیا کنار من بشین لیسا:باشه شوگل فیلم راهبه رو میزاره خیلی ترستاک هست
یه قسمت فیلم خیلی ترسناک بود تو از ترسد سرت رو بردی روی سینه جونگ کوک گذاشتی سفت فشار میدادی برقیه اعضا داشتن تو رو نگاه میکردن جونگ کوک:انقدر ترسناک بود جیمین:اره خیلیلیلیلیللییییییی لیسا:اره همینی که جیمین میگه🙂 ساعت ۱شب شده بود فیلم تمام شد لیسا:خدافظ بچه ها خیلی خوش گذشت دفعه بعد خونه من میاید بای جونگ کوک:نه خیر اینجا میخوابی همین که گفتم تهیونگ:این وقت شب میخای کجا بری لیسا:هیچی نمیشه نگران نباشید من میرم بای تاکسی میگیرم میرم که یهو جونگ کوک میاد از پشت سفت بغلت میکنه تو هر چقدر تلاش می کنی نمیتونی ازش جدا شی نامجون:اره باید بمونی جیهوپ:اره باید بمونی جین:اره باید باید بمونی لیسا:اخه............................باشه جونگ کوک توی اتاقش سه تا تخت داشت هم اتاقیش هم جین بود جونگ کوک:بیا تو اتاق من بخواب جین تو که مشکلی نداری جین:نه بیاد خیلی هم خوشحال میشم
همه رفتن اتاق هاشون جونگ کوک داشت با گوشیش کار میکرد تو هم چشمات باز بود جین هم داشت به تو نگاه میکرد جین تختش سمت راسته جونگ کوک چپ تو وسط که یهو در سکوت جین گفت لیسا میدونی خدکار های روانی کجا میرن لیسا:نه میرن پیش روان نویس ها😂😂😂😂😂😂😂😂 لیسا:😂😂😂😂😂 جونگ کوک یهو میاد روی تخت میاد روت از بالا میاد روت بعد بقلت میکنه تو هم بغلش می کنی تا پارت بعد خدافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بزاررر
باشه😙😙😙😙