همه منتظر به میلن نگاه کردیم میلن هم انگار میخواست کیک بپزه، آرد و با سفیده تخم مرغ قاطی میکرد؛ وقتی شروع کرد به ریختن ادویه ها توی ظرف آرد و تخم مرغ قشنگ فهمیدم داره یه ترکیب سمی درست میکنه وگرنه برای کیک کسی ادویه کاری استفاده نمیکنه :/ رنگ چیزی که تو دست میلن بود خیلی بد بود و اون هم هی چیزای بیشتری اضافه میکرد. در آخر چند قطره آبلیمو و نمک دریایی و پودر نارگیل اضافه کرد و ظرف توی دستش رو گرفت سمتم. سوالی نگاهش کردم که کوبید به سرش و گفت: خنگول بفرما بخور دیگه. مرینت: چی؟؟؟ اینننن؟؟؟ میلن: کاری ندارم ولی خودت نخواستی کفش رز رو لیس بزنی و بعد حرفش شونه بالا انداخت. چشم غره ای بهش رفتم و گفتم: بالاخره یه جا کارت گیرم میوفته بعد من میمونم و تو. میلن خندید و گفت: باشه فعلا تا اون موقع این و بخور. ظرف رو مث وحشیا از دستش کشیدم و سر کشیدم. وقتی ظرف رو از لبم جدا کردم با چشمای گرد میلن مواجه شدم. مرینت: چیه؟ میلن: همش و خوردی ؟؟ تا اومدم دهن باز کنم بگم آره، چیه؟ حالم از مزه ش بهم خورد و اوق زدم. سریع رفتم سمت روشویی، حالا نه راه پس بود نه پیش فقط حالم بهم میخورد. شیر آب رو باز کردم و چند بار آب به صورتم زدم و با نفس عمیقی سرم رو بالا اوردم و دستم رو روی صورت خیسم کشیدم و چند قدم عقب رفتم. آلیا محکم زد پشت گردن میلن و گفت: بچه رو مسموم کردی. میلن با بی خیالی دستش رو بالا گرفت و گفت: من کار بدی نکردم، اونی که ایده این بازی رو داد تو بودی و اونی که بطری رو میچرخوند تو بودی، تازه مواد غذایی هم مال خودش بود. رز: اون واقعا خوب بلده کارش رو بندازه گردن یکی دیگه. میلن: از بچگی توش ماهر بودم. بعد فیس باحال بودن به خودش گرفت و ادامه داد: مشاوره خواستین در خدمتم و لبخند دندون نما و چشمک زد.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
57 لایک
عالییییی بود
عالی بیح من برم بعدی🙂
عالی بود آجو ❤🖇
❤❤❤❤❤❤❤❤❤
عالیییییییییییییییی
عالی بود
عااااااااااالی بود عزیزم رفت تو لیست داستانام😻
ممنون میشم به داستان منم سر بزنی😊💜
به به بانو بالاخره پارت دادن•-•💖😂
خسته نباشی نفسممم❤
عالییییی بود عشق اجییی😍✌🏼
حیح کمال همنشینی در من اثر کرده•-•😂♥
قربونت برم مرسی نفسم🫂💕
عالی بوددد😊 بچه توهم زده؟
آخه تب داره انگار 🥲
بعد درکت میکنم منم به زور داستان مینویسم تنبلی میاد تایپ کنم بعد که با وویس تایپ میکنم اشتباه میفهمه و تایپ میکنع😐
مرسی:
هعی خوشحالم درک میکنی *اشک شوق🥲
من کلا با کیبورد مینویسم چون اصن این طرز نوشتن رو با تایپ صوتی نمیشه گفت و چون باید قشنگ روی داستان و جملات و اتفاقات وسط نوشتن فک کنی اگه تایپ کنی بهتره🥲😂
آره🥲
عالییی بود عاجو.فردوسی نشی یه وقت اون سی سال طول داد شاهنامه بنویسه تو سی سال طول میدی پارت بدی😹😂با فردوسی نسبتی داری ما خبر نداشتیم😹😂😐😑💔
در واقع آدم نیاز به استراحت داره دیگه منم جز نویسنده این داستان آدمم...:/
نمیشه که کل زندگیم نوشتن داستان باشه
هرچقدر هم بیشتر استراحت کنی ایده های ناب و بهتری به ذهنت میرسه و بهتر مینویسی :)
سر تعظیم باید برای شما دانشمند باهوش فرو آورد😹😂♥❤️🔥😘
عالیییییییییییییییییییییییییییییییی سریع پارت بده خواهر من
تنک💙
سعی میکنم ولی خو چیزی وجود داره به نام درس و مدرسه و کار و بار و پدر و مادر و خانواده و گشا..دی میفهمی دیگه؟ 😐😔🤌🏻