
صلم ☺💗 اینم پارت سوم
ات : با صدای لیسا از فکر عومدم بیرون و متوجه شدم ک رسیدیم . تشکر کردیمو پیاده شدیم و با دو ب سمت کلاس رفتیم . لیسا : اتتت من هنوز جوونم ارزو دارم میخام با ی جنتلمن جذاب مزدوج بشم نتیجه هامو شوور بدمممم ات : لیساااااا بخف لیسا : اتتت ما با این وو کلاس داریم و ی ربع دیر کردیمممم میفمی ات : ی ربعععع؟ لیسا : ارهه ات : بدو بدو بدو و با شدت ب سمت در رفتم و لیسا پشتم عومد . نفس عمیقی کشیدم و در زدم . یااااااا حضرت علی . در باز شد و با چشمای این وو مواجه شدیم .
لیسا : ات در زد . خدایا خدت رحم کننن . کاش من در میزدم چون این وو نمد چرا با من کمتر لج بود تا با ات. در باز شد و دو تامون با دو جفت چش مشکی مواجه شدیم . هی خدا چقد این بشر خوش قیافس ولی خیلی خره دیگه . اه . این وو: خانوما میتونم بپرسم چه توضیحی برای تاخیرتون دارین ؟ ات : ام ... استاد روز اوله خاهشا بزارید بیایم کلاس ما بعد از این حواسمون هس ک هیچگونه تاخیری نداشته باشیم . لیسا : ب بله استاد ات : این وو با اخم روشو از من برگردوند و ب لیسا نگاه کرد ولی اخماش باز شد . این وو: باش ولی فقط ب خاطر خانوم مانوبان و اینکه روز اول از ترم جدیدتون هست . ات : چیییییشششششدددددددد؟! غیییییرتییییی شدددمممم فقط ب خاطر دوصت منن؟ مرتیکه کصیففف بزنم عقیمش کنم این وو: بعد حرفم ات با اخم بهم نگا میکرد . این چرا همچینه ؟ لیسا : اخم ظریفی کردم و دست ات رو گرفتم و گفتم : ممنون از لطفتون ما میریم بشینیم و ات رو کشیدم ته کلاس . مطمئن بودم تو ذهنش این وو قیمه قیمه شده .
ات : لیسا اخم ظریفی کرد و تشکر کرد و منو کشید ک بریم بشینیم . ات : مرتیکه بزغاله . لیسا : ولش کن باو . این بهش محل ندی ول میکنه ات : هن ؟ مگ چن بار چرت و پرت گفده ؟ لیسا یکم هول شد ک چشامو ریز کردم . ات : لیسا ؟ لیسا : حیحیح بله ؟ ات : لیسا تو بیرون دانشگاهم دیدیش ؟ لیسا : ن باو ی چیزی گفتم ات بهم نگا میکرد از تو نگاهش خر خودتی رو میشد کاملا خوند . لیسا : هوف عاره . ات : لیسااااا . چرا بهم نگفتیی؟ لیسا : گفتم عصبی میشی چیز مهمی نبود . ات :خواستم چیزی بگم ک با صدای این وو ساکت شدم این وو: خانوم مانوبان و خانوم کیم لطفا حواستون رو بدین ب توضیحات . ات : هوف . ینی چی ب لیسا گفته؟ ولش بابا خود لیسا بهتر میدونه چیکار کنه . این وو همچین عادم درستی نبود . لیسا : هی خادا ... این چرا گیرش ب منه ؟ من پیشنهاد دوستیشو رد کردم ینی دوسش ندارم چرا باز اینجوری میکنه ؟ نگا نگا ... داره واسه همه توضیح میده مث بز زل زده ب من .
ات : کلاس تموم شد و با لیسا رفتیم کافه تا ولاس بعدیمون شروع بشه ات :لیسا .. لیسا : این وو بهم پیشنهاد داد ولی ردش کردم ات : کار خیلییی درستی کردی چون یادته اونشب تو مهمونی مست بود ؟ یادته چیکار میکرد . لیسا : اره یادمه یونگی جیهوپ: همه امشب خونه مایین پلی استیشن بازی کنیم کوک:ایوللل من پایه ام تهیونگ و جین همزمان : منم هستم یونگی : برین باو کی حال داره جیمین : یونگیی فاز مخالف نرو دیه نامجون :جیمین جان دلبندم ساز مخالفو میزنن . نمیرن ک ایکیو سان جیمین : خب حالا هر .... یونگی :جیمین ساکت شد و ب روبروش نگا میکرد رد نگاهشو گرفتم رسیدم ب ی دختر مو قهوه ای . هی خدا باز این عاشق شد . ب دختر کناریش نگا کردم . ک بیخیال قهوشو میخورد. از حق نگذریم خیلی دافه موهای بلند قهوه ای ک بافته بودشون . دماغ خوش فرمی داشت و معلوم بود عملی نیس . ب خودم اومدم دیدم محو دختره ام . جیهوپ حواسش بم بود با شیطونی ابرو بالا انداخت . جیمین :واییی مادررر بیا عروست پیدا شد . منو بگیر کوک عاشق شدم و خودشو انداخت رو کوک کوک :خدایا منو علف کن . جیمین تو 30 ثانیس دختررو از نیم رخ دیدی؟ چطو عاشقش شدی؟ جیمین: بی توجه ب حرفای کوک گفتم : واییی موهای قهوه ایش چنگده کیوتههه . نمیشه . پاشدم خودمو جم و جور کردم و جنتلمنانه ب سمت میزشون قدم برداشتم
لیسا : میگم ات امروز ..... ععرعرعرععرععرعر اتتتت واییی پسرههه وای چ خوبه داره میاد سمتمون ات :بخف لیسا اه من حوصلشو ندارم . لیسا :اتتتتت جیمین : هلو لیدیز . لیسا :ات بی توجه داش ب شکمش میرسید . گفتم : سلام . جیمین : من جیمینم . خب خیلی موهای زیبایی دارین لیسا :عین بز بهش نگا میکردم . وااتتتت؟ وادفااااا*ک؟ ریلی ؟ موهام زیباس ! من غششش جیمین : بهم زل زده بود داشت خندم میگرف ک لبخندی بسی دختر کش زدم . عونم لبخندی بسی صادقانه زد . ب گوشیش ک رو میز بود نگا کردم . رمزش باز بود یسس . شمارمو بزنم ؟ ن بابا زنگ نمیزنه پس در حالی ک گوشیشو برداشتم و ب گوشی خودم تک زدم گفتم : خیلی کیوتین و رفتم . لیسا : ات با شیطنت بم نگا میکرد . ات: جوووووونزززززز خانوم لیسا لیسا : ات خیلی خوشگل بود ات : خبه خبه . هی هیچی نمیگم زنگ نزنی بهشا . لیسا : بششش
اینم از پارت 3 ☺💜💜💜💜 تقدیم چشای قشنگتون ☺
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچع ها ☺😂 اونجایی ک یونگی نگا میکنه میگ خیلی دافه منظورش ات هست
اشتباهی نوشتم مو های قهوه ای ☺😹😹😹
ببخشید شما بخونین طلایی
اسلاید چار ☺😂
عالی بود
پارت بعد پلیززز
میسی🍫💗
اگ تونستم امروز مینویسم