
می دونم کمه ولی برای جبرانش امروز دو تا پارت میزارم😁 (البته تضمین نمیکنم دو تاشون امروز منتشر بشن🙄)
آدرین بی هیچ حرفی گذاشت و رفت.. من موندم و این قلب بی قرارم... بغض گلوم رو فشار میداد.. شاید آدرین واقعا من رو دوست نداشت.. شاید فقط خودم رو گول میزدم.. من با استفاده از یه ماسک و ابر قدرتها خودم رو جای شخص دیگری جا زده بودم.. شخصی که بهتر از من بود.. شخصی که حتی اگر هم میخواستم، واقعا نبودم؛ و نمیتونستم باشم.. من اون و مهم تر از اون، خودم رو گول زده بودم.. من کی بودم؟ به کسی تبدیل شده بودم که خودم نمیشناختمش.. اون مرینت بی پرده و معصوم کجا رفته بود؟ اون مرینتی که حتی نمیدونست دروغ و نقش بازی کردن چیه.. کجا بود؟ دستی روی شونهم من رو به خودم آورد.. نگاهم رو به چشمهای آقای کوبدل دوختم... آقای کوبدل گفت(مشکل چیه؟) سرم رو پایین انداختم.. وقت احساساتی شدن نبود.. وظیفهی مهمی بر روی دوشم حمل میکردم... و باید بهش عمل میکردم...
پرسیدم (معجزه گرها رو برای چی میخوای؟) _(اگه نداشته باشمشون چطوری شما رو برگردونم خونه؟) سرم رو بالا گرفتم و به چشمهاش خیره شدم (دلیل خوبی بود! اما من رو گول نمیزنه!..) بعد از اونجا دور شدم... اینکه اون با شدوماث کار میکنه تنها حدسم بود. البته امکان داشت خود شدوماث هم باشه.. نمیتونستم به خاطر اینکه فقط "ممکنه" حدسم اشتباه باشه ریسک کنم.. شاید برخوردم درست نبود چون به هر حال مطمئن نبودم، ولی مهم نیست.. دکمهی آسانسور رو فشار دادم.. کمی بعد در باز شد و داخل آسانسور رفتم و دکمهای رو فشار دادم.. بعد هم به دیوارهی آسانسور تکیه زدم و چشمهام رو بستم.. تنها چیزی که میخواستم این بود که برم خونه.. برم جایی که هیچ دقدقهای نداشته باشم.. در آسانسور باز شد... نگاهی به بیرون انداختم آروم از آسانسور اومدم بیرون..
دیدم آدرین یه گوشه پیش درختی نشسته و چشمهاش رو بسته.. دوباره احساس کردم که نمیتونم در مقابل احساساتم مقابله کنم.. بی اختیار به سمتش گام برداشتم.. بعد کنارش روی زمین نشستم.. وقتی حضورم رو اونجا احساس کرد چشمهاش رو باز کرد و بهم خیره شد.. احساس میکردم دوباره لپام گل انداختن.. آروم زمزمه کردم (متاسفم که اونی که انتظار داری نیستم!)😓... صدام خیلی آروم بود.. حتی مطمئن نیستم که متوجه شده باشه که چیزی گفتم... اما جوابش متعجبم کرد (اصلا اینطور نیست.... فقط این چندوقت چیزهای عجیب زیاد برام پیش اومده و ... کمی باورشون سخته!) بعد لبخندی زد (البته منم دقیقا اون چیزی نیستم که تو فکر میکنی!) خواستم منظورش رو بپرسم، اما ورود آقای کوبدل مانع ادامهی مکالمه شد..
هر دو تامون با اخم بهش خیره شدیم.. اون هم گفت( ببینم... اینجا فقط منم که نمیدونم ماجرا چیه؟) اعتراض کردم (میدونی.. خوبم میدونی! انقدر سعی نکن نقش بازی کنی! دفعهی بعد هم که شدوماث رو دیدی میتونیسلام من رو بهش برسونی!) جملهی آخر رو در واقع غیر مستقیم خطاب به ادرین گفتم.. تا اگه هنوز متوجه حدسیات من نشده، الان متوجه بشه.. آقای کوبدل گیج نگاهم کرد (شدوماث کیه🤨؟!) آدرین یکی از ابروهاش رو انداخت بالا و با حالت طعنه گفت (آره! تو نمیدونی!) بعد نیشخندی زد... هر دومون بدجوری به آقای کوبدل شک داشتیم.. ولی یه چیزی اینجا درست نبود... چرا اصلا اومده بود دنبال من؟ میراکلس که پیش من نبود.. مگه اینکه به جز شدوماث افراد دیگهای هم دنبال معجزه گرها باشن.. اما اگه اینطوریه چرا تا الان اقدام نکردن؟ و یا شاید.. میراکلسم اصلا دست شدوماث نبود... پس کجاست؟!
زیر چشمی نگاهی به دست ادرین انداختم.. میراکلسش توی انگشتش نبود.. و این خیلی من رو ترسوند.. آدرین دستم رو گرفت و بلند شد تا از اونجا بریم.. من هم به دنبالش بلند شدم.. البته هرکاری میکردیم بی فایده بود چون آقای کوبدل دوباره میتونست دنبالمون بیاد.. در حال رفتن از اونجا بودیم که حرف آقای کوبدل سر جا میخکوبمون کرد ( یعنی واقعا هنوز متوجه نشدین توی دنیای خودتون نیستین؟!) منظورش از این حرف چی بود؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود مثل همیشه 🙂💜
😍❤
عالی بوددددد;-)واقعا کنجکاو شدم بدونم پارت بعد چیه اگه دیدمش تستت رو منتشر میکنم;-)
مرسییی😘
😅😅 خیلی ممنون مهربونم
خواهش میکنم بازم خواهش میکنم آجو;-)
ببببببببببببععععععععععدددددددددییییییییییی
چشمممم😆
امروز میزارم😁
🥳😇🥳😇😇🥳
عالی بود بعدی😙😙
میسی😚
امروز میزارم🙃
بعدییییییییییی
امروز میزارم😁
چه خوب
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
200 تاییم کنید👻
🤗🤗
عاااااااااااااااااااااااالی
اولین لایک و شاید اولین کامنت
راستی خوفییی؟
بله بله.. اولین کامنت😂❤
من که عالیم😁 تو چطوری؟🙃