لایک پلیز💜
بعد از خوندن پیام رابرت دیگه خوابم نبرد😐اونقد تو جا چرخیدم تا ساعت ۵ خوابم برد تا ۹😣وقتی که ساعتم زنگ خورد به زور از جا پاشدم😶رفتم پایین و دیدم که همه دارم بیدار میشن رفتم و صبحونه رو چیدم و قهوه و شیر موز و آب پرتقال گرفتم صبحونه که خوردیم النا رفت دانشگاه و جیمین هم سر راه برد باغ.همه که رفتن رایا گفت£الیکا من و کوکی تصمیم گرفتیم برگردیم خونمون و النا و موچی هم میرن خونه موچی🙂#آها باشه میرم وسایلم رو جمع میکنم💜~نه نه تو اینجا پیش ته ته💖اونا که رفتن وسایل صبحونه رو جمع کردم و با تهیونگ رفتیم رو مبل نشستیم روی مبل و شروع کردیم به حرف زدن.راجبع همه چی😅#ته ته ما هم میریم خونه تو?₩نه اینجا میمونیم چون به بقیه نزدیکتره و هماهنگ میکنیم برای تمرین میان اینجا#پسرا چیکار میکنن?₩میرن یه خونه که مال مهمونامونه😊راستی زمستون اومده هماهنگ کن با بقیه بعد از ظهر بریم خرید #آره موافقم باشه💜₩آفرین حالا برو یه قهوه بیار تا بشینیم با هم ببینیم بعد هم بریم سوشی برای ناهار درست کنیم 😋#باشه قبوله🙂💜😊😉
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالی بود
بزاررررر پارت جدیدوو
عالی بود بارباری
مرسی عشقم