دوستان دارم داستان را جالب تر کنم لطفا حمایت کنید ناظر لطفا زود منتشر کن💜💕
سوار ماشین شدیم و خواستیم که به سمت بیمارستان راه بیفتیم...
₩ وای😵
# چی شد ?!!
₩ هیچ کس تو ویلا نیست باید یونتان راهم ببرین من برم سریع دنبالش😐
# فقط بدو النا اونجا تنهاس😟
₩ باشه سریع میام😊
تهیونگ اومد و به سمت بیمارستان حرکت کردیم که تو ترافیک گیر کردیم و داخل ترافیک رایا و کوکی رو هم دیدیم .
ویلا از شهر خارج بود و راه زیادی تا بیمارستان بود حدود ۴۰ دقیقه تهیونگ داشت با تمام سرعت میرفت که یک دفعه گوشیم زنگ خورد📱
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالی بود 💜 لایک کردم 💜 فالویی بفالو💜 من دوست رومینام 💜
سلام آرنیکا میشناسمت
منم میشناسمت🙂
دنبال شدی و تستت لایک شد
لطفا دنبال کن و اگه خواستی یه سر به پارت 45داستان گروه معجزه آسا بزن و لایکش کن 🤗
مرسی (◍•ᴗ•◍) ❤