
سلام دوستان عزیزم اومدم با پارت دوم داستانم😆😄😍 بریم برای داستان فقط لایک و کامنت یادتون نره ها😀😀💜
که یهو یک دختر با چشای سبز و موهای قهوای اومد جلو مرینت: فکر کنم منشی یه این شرکت باشه( راوی: آره خود خودشه😆) لایلا: سلام من منشی یه اینجام، شما وقت قبلی دارید؟ مرینت: سلام بله من دیشب زنگ زده بودم. لایلا: اوه، بله خوش اومدین. مرینت: ممنون. و بالاخره بعد از ۵ دقیقه از زبان لایلا: اونجا اتاق رییس هستش👆 میتونید برید داخل و منتظر بمونید. از زبان راوی داستان: مرینت رفت داخل اون اتاق و نشست روی یه صندلی و منتظر موند.
مرینت : بعد از چند دقیقه منتظر موندن یه پسر با موهای طلایی و چشمای سبز مثل جنگلش وارد اتاق شد. ( خب خب خب میبینم موز دوسر وارد ماجرا میشه) آدرین: خوش اومدین خانم دوپن چنگ، همون طور که در سایت مشاهده کردید ما به یه طراح خوب احتیاج داریم. مرینت: بله، ممنون. توی فکر آدرین: اون دختر واقعا خوشکله با اون چشمای اقیانوسیش باید بیشتر باهاش آشنا بشم.( خوشحال شدید منم با لایک های شما خوشحال میشم😆😆)
بعد یه دختر با موها و چشمان قهوه ای وارد اتاق شد. آدرین: خانم دوپن چنگ ایشون خانم سزار هستن و شما رو تا اتاق تون راهنمایی میکنند. آلیا : سلام من آلیا سزار هستم، از این طرف. از زبان راوی: بعد آلیا کل شرکت رو به مرینت نشون داد و کلی باهم دوست شدن. الان مرینت توی اتاق خودشه و ساعت ۱۰ شده. بچه ها مرینت تا ساعت ۱۲ ظهر طراحی کرد و یه لباس خوشمل طراحی کرد واقعا خوشکل بود.
خب دوستان امیدوارم خوشتون اومده باشه 🍓🌟💜 ببخشید این پارت کم بود بخاطر درس هاس 😉🍓 برای پارت بعد ۱۰ تا لایک و ۱۵ تا کامنت میخوام 💜💜💜 دوستون دارم🍓🌟💜خدافس👋👋😄😄
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
😍😍😍
💜💜😘😘
بچه ها پارت بعد خیلی خفن و رومانتیکه و درحال بررسی هستش😄😄😍😍
عالی بود
مرسیو 😘💜
اگر دوست داشتی داستانم ر بخون و حمایت کن ازم ❤🙏🏻
حتما😁😘💗
آجی پارت هارو بزار دیگه
باشه سعی میکنم زود بزارم😙
😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام فالوت کردم فالوم کن لایکت کردم😘
چشم، ممنون💜🍓🌟
😘😘
عالیییی بودد😍💜
مرسی😘😘