
میشه کنارم بخابی؟ منم که از خداخاسته سریع قبول کردمو دراز کشیدم و بغلش کردم اونم سرشو گذاشت رو دستمو تو بغلم خابید و منم نفهمیدم که کی خابم برد. از دید جیمین هفته بعد: ^خدافظ قلبم.مراقب خودت باش "توهم همینطور موچی جونم ^🙂 (فلش بک صبح همون شبی که سویی تو بغل جیمین خوابش برد) با حس جابجایی کسی روی تخت از خاب بیدار شدم ولی چشمامو باز نکردمو تکون نخوردم صدایه سویی رو شنیدم که رو کنارم دراز کشیده بود
اولش فکر کردم داره با گوشیش حرف میزنه که یهو وقتی دستش رفت تو موهام فهمیدم با خودمه "اخ لنتی این انصاف نیستتتت چرا باید یه پسر اونم تو خاب انقد خوشکل باشه،کاش میتونستم بهت بگم چقدر دوست دارم ولی حیف که اونقدر شجاع نیست .خیلی عجیبه تو این چند وقت فکر کنم عاشقت شدم دیشب که بغلمکردی ارامش گرفتم و راحت ترین خاب عمرمو داشتم جیمین تو ذهنش داشت حرف میزد با خودش :البته که اون با زمزمه خیلی کم داره میگه ولی من میشنوم حرفاشو

"هرچند خودت نمیدونی ولی دوست دارم منم بدون اینکه چشمامو باز کنم گفتم ^منم دوست دارم "چ چییی ن او نه تو خاب نبودی؟ ^چرا خاب بودم "پس الان چی گفتی؟ ^گفتم دوست دارم سویی تعجب کرده بود و خجالت کشید ^من میخواستم حسمو بهت بگم ولی چون فکر میکردم که تو از من خوشت نمیاد ترسیدمو چیزی نگفتم "ام خب چیزه منم ازت خوشم میاد منم بغلش کردم گفتم ^میخوام تا اخر عمرم با توباشم سویی "منم م می خوام که با تو...باشم تا هم...همیشه روز بعد: سویی گفت "جیمین من میخوام تورو با خانوادم اشنا کنم که دیگه برای اومدن پیشت لازم نباشه بپیچونمشون

ادامه نتیجه دوستون دارم لایک و کامنت فراموش نشه به خاطر این کیوتییی🥺😍😍😍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تروخدا پارت بعدی رو بزارررررر
عالی💜💜
توی تست هیچی نیست که
پارت بعدوووو بزاررررر🥺🥺🥺🥺🥺
پارت بعد چرا نیس😐💔
زووود بزااار😐😭😭😭
کی میاد پارت بعدیش?
بزار🥺🥺🥺🥺
بعدی چرا نمیاد
فردا میزارم🥰🥰
ججییغ خیلی خوب بوووددد
پارت بعددددددددد
چشم یکم پارت بعد ویرایش میخاد ولی حتمااا میزارم