"جیمین من تا سه روز خانوادم نیستن رفتن بوسان
تنهایی هم میترسم میگه به ماریا بگی بیاد بمونه پیشم؟
^اوکی هر چی تو بخای الان به کوک زنگ میزنم
از دید کوک:
با ماریا تنها تو خونه بودیمو فیلم میدیدیم
ماریا بلند شد گفت
-من گشنمه میرم یچیزی درست کنم
+اوکی برو منم میام کمکت
یکم بعد رفتم تو اشپزخونه که دیدم جلوی اجاق ایستاده و داره غذا میپزه ،با اون حالتی که ایستاده بود که خیلی کیوت شده بود.
رفتم جلوتر و کنارش وایسادم عطرشو توی ریه هام فرستادم بوی شامپو بارایحه وانیل میداد.
چند دقیقه توی همون حالت موندیم هیچ حرفی نزدیم
توی گوشش زمزمه کردم
+دوست دارم کلوچه ی من
ماریا برگشت و متقابلن بغلم کرد و گفت
_منم عاشقتم بانی
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
41 لایک
عالی بود💜
عالییییی
عالیییییییی
مرسییی