مرینت : چته متیو چرا داد میزی گوشم کر شد . آدرین : متیو خف.ه شو و بل زحمت بتم.رگ . متیو: بفهمی مرینته بازم.....آدرین: مری. (و از رو تخت میفته سرش میخوره تو کشو لیوان آب میریزه آبش رو سورتش بلند میشه میخواد بدو لیز میخوره دستش میخوره به چوب لباسی چوب لباسی انتقام میگیره میفته رو کمرش لباسا میفته روش آدرین میشه حاجی 😐. آدرین: آنقدر بلا سرت میومد دیگه نمی نوشتی . من: چرا می نوشتم 😐. آدرین: 😐) آدرین: گوشیو برداشتم گفتم ا الو مری کجایی میدونی شب و روز ندارم یه لحظه هم نخوابیدم .متیو: تو که راست میگی😒. آدرین: چرا ازم فرار میکردی واسه چی من من نمی خواستم آنقدر زووود ق.ش.قم رو از دست بدم .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
عالی فقط من برم از پارت اول بخونم تا بفهمم قضیه چیه
خیلی ممنونم آجی جونم
باشه عزیزم
فالویی خوشگلم بفالو
چشم
میسی