عاشقت شدم پارت۴

لباس👆👆 ا/ت: سلام خوبی؟ یونگی: اهوم خوبم *رفتن رسیدن به لباس عروس فروشی اونجا لباس انتخاب کرد و رفت پرو کنه ا/ت: این خوبه؟ یونگی: نه زیادی بازه یکی دیگه بپوش ا/ت: این چی این خوبه؟ یونگی محو ا/ت شده بود یونگی:...... ا/ت: یونگییی یونگی: ها چیه اها خوبه 👍 همین رو بردار ا/ت: باشه میرم لباسم عوض کنم بریم خونه

لباس خریدن ا/ت: منو ببر خونمون یونگی: نه میبرمت غذا بخوریم بعد میبرمت خونه باشه؟ ا/ت: باشه بریم خیلی گشنمه رفتن رستوران گارسون: چی میل دارید؟ یونگی:گوشت نیم پز با نودل ا/ت: من کیمباب میخورم گارسون: چشم الان اماده میکنیم یونگی: جونگ چه بابای خودته؟ ا/ت: خوب اره اون بابای منه (داره عین س گ دروغ میگه) یونگی: هه دروغ نگو میدونم بابات نیس ا/ت: اگه میدونی پس چرامیپرسی؟ یونگی: میخواستم مطمعن بشم

غذا رو خوردن و یونگی ا/ت رو برد خونشون ا/ت: اخخ امروز چقدر خسته شدم دراز کشید بودم که یکی عین ا لا غ درو باز کرد کوک: کجا بودی از صبح هااان ا/ت: با یونگی رفتم لباس عروس خریدم کوک: چرا انقدر زود میخوای از دواج کنی؟ ا/ت: من فهمیدم که عاشق یونگی شدم کوک: این اصلا جوک خوبی نیس یعنی چی دوسش داری تو دیروز دیدیش ا/ت: خوب عشق در یک نگاه بود کوک: میدونم داری دروغ میگی ا/ت: ولی من واقعا دوسش دارم کوک: واقعا؟ ا/ت: اره خیلی کوک: اگه اذیتت کرد بگو خودم حالیش میکنم که نباید بانی کیوتم رو اذیت کنه😡 ا/ت: 🤣🤣😂😂وقتی غیرتی میشی جذاب تر میشی

💜💜💜💜💜💜💜شخصیییی نکن تورو خداااااا