بعد از برخورد ما ۲

همون پسره : اسم من جیمین ٬پارک جیمین تو : میدونم کی 😱 جیمین : اسم تو چیه ؟ تو : امممم منننن یوووناااا ممم جیمین : سلام یوووناااااا😆 راستی ممنون که کمکم کردی 😇💝 تو: خواهش میکنم کاری نکردم جیمین : راستی خوردم بهت چیزیت که نشد ؟؟ تو: نع😂 من پوس کلف تر از اینام 😂😂😂 جیمین : آخیش فک کردم چیزیت شده میشه ی سوال بپرسم ؟ تو : اوهوم بپرس 😊

jm : اممم چن سالتع ؟؟ تو: ۲۱سالمه jm: آها من ۲۵ سالمه ☺(ی لبخند خیلی کیوتییی زد ) تو : میدونم 😂 بهترین دوستم آرمیه 😂 روزی صد بار بیوگرافیتونو میخونه 😂😂 Jm : تو ام آرمی 😳؟ تو : مننن نههه😂 چن ساله میخواد آرمیم کنه ولی هنو نتونسته 😂😂 jm:آها .. اممممممم میشع ی درخواستی بکنم ؟ تو : اممم بکن‌😀

همونطوری بهت زل زده بود توام داشتی از خجالت آب میشدی که یهو یادت اومد تو ی کوچه تنگین سریع از کوچه اومدی بیرون جیمین ازینکه یهو اومدی بیرون تعجب کرد

تو : ی چیزی نمیخواستی بگی ؟؟ jm: آها یادم اومد (ی نگاه خیلیییی کیوتییییی بهت کرد ) مییییی شهههههه شمارتو بهم بدی ؟؟ 😞(دختر خر شانس)

تو : شمارمو ؟؟ امممم باااشهههه jm: گوشیشو در میاره و بهت میگه : اگه میشه اینجا شمارتو بزن .😄 تو : باش

ی نگا به ساعت میکنی میبینی ساعت ۹ شبه و داری از‌گرسنگی میمیری تو : آقای جیمین امم jm : اون آقا رو نمیخواد بگی‌ همون جیمین بگی بهتره تو :‌آها باشه .. من دیگه برم تا روده بزرگم روده کوچیکمو نخورده 😂 jm:آها باشه برو 😂😂 بابای (همونطوری داش عقب عقب میرف )راستی ممنون بازم برا کمکت . منتظر پیامم باش تو : کاری نکردم 😊 باشه آهاا راستی. ی دیقه واستا (دست میکنی تو کیفت و یه کلاه و ماسک درمیاری (همیشه ی بسته ماسک تو کیفت میزاشتی ) بیا اینارو بگیر تا نشناسنت 😀اون ماسک و کلاهت خیلی تابلوعه من که آرمی نیستم میتونم بفهمم کی چه برسه ب آرمیا بای 👋 jm : عاا ممنون .. مراقب خودت باش تو : توهم همینطور ☺ هردوتاتون از هم جدا شدین و به سمت خونه هاتون رفتین ...

خب خوشملا اینم پارت دو 😍

ی چالشم دارم : چالش اینه که دوس داری چن سالت باشه که بنگتن رو ببینی ؟و اینکه بایستتون کیه ؟ و اینکه وقتی میبینید بی تی اسو با بلک پینک شیپ میکنن چه حسی داری‌اون موقع؟ خب دیگه همین نظر یادتون نره 😇 بابای 💜👋