10 اسلاید صحیح/غلط توسط: marinate انتشار: 4 سال پیش 443 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
.....
ادرین: رفتم بستنی فروشی ادره و دیدم که. مرینت: دیدم من و ادرین با هم همزمان رسیدیم دیدم (الیا.نینو.رز.جولیکا.ایوان.میلن) امدن رفتیم و به همه سلام کردیم و رفتم طرف اندره. ادرین:همه ی بچه ها رفتن گرفتن و بلخره نوبت ما شد رفتیم جلو اندره ک گفت وایی عشقی که بین شما هست تاحالا هیچ کس مثل اون رو نداشته وقوی ترین عشقی هست که تا حالا دیدم ما گفتیم ممنون اندره و رفتیم لب رود نشستیم و شروع کردیم بستنی رو خوردیم . مرینت: بستنی مونو که خوردیم و تموم شد دیدم ادرین زل زده به من گفتم ادرین چیزی شده ادرین گفت : دارم به چشم های اوقیانوسی چشمات نگاه میکنم که ادم داخلش غرق میشه . ادرین:منو مرینت داشتیم ه.م.و. ن.گ.ا.ه. میکردیم که..
گم به هم ( فکر کنم بفهمین منظورم از جای خالی چی هست)........ که بعد 1 دقیقه صدای عکس گرفت اومد از ه.م ج.د.ا.ش.د.ی.م و دیدم که
الیا:داشتم با نینو حرف میزدم که دیدم مرینت با ادرین دارن............... سریع گوشیم در اوردم و یک عکس گرفتم و فرستادم برای نادیا شاماک ( خبرنگار) (نویسنده:به ها شاید شما بگید که الیا شماره ی نادیا رو از کجا داره قبلا نادیا شمارش رو داده به الیا چون الیا همیشه لحظه های حساس رو شکار میکنه😂) مرینت:سرم رو برگردوندم دیدم الیا ازمون عکس گرفته گفتم الیا عکسو پاک کن الیا گفت نمی کنم 😜😛 مرینت: گفتم پاکش کن 😠😡 الیا:گفتم که نه همهی اینا خاطره میشه مرینت:باشه وای حد اقل برای کسی نفرستی الیا گفت:دیر گفتی الان دیگه عکستون تیتر اول چون فرستادمش برای نادیا مرینت :ااااااللللللللیییییییییااااا میکشمت 😡😡😡😡😡😡😡😠😠😡😡😠😠😠
مرینت : وای اگر مامان و بابام این عکسو ببینن چی میگن 😵
ادرین: مرینت اروم باش بلخره که باید همه بفهمن تو مال خود خودمی با این حرف ادرین اروم شدم
نادیا:داشتم خبر های امروز رو اماده میکردم که صدای پیامک گوشیم اومد برش داشتم و دیدم یک پیام از طرف الیا هست بازش کردم دیدم 😱😨😧 دیدم یک عکس از ادرین اگراست هست با مرینت دوپن چنگ که د.ا.ر.ن............ سریع رفتم پیش مدیر پخش گفتم این عکس رو بزار تیتر اول خبر امروز اونم گفت باشه
(سابین=مامان مرینت تام =بابای مرینت) سابین: با تام اومد بودیم داخل خونه تا خستگی مون رو در کنیم که زدیم شبکه ی اخبار دیدم که نادیا اومد و گفت سلا نادیا شاماک هستم این فقط یک اخبار هست (تو همیشه همین رو میگی کلمه ی جدی. بلد نیستی بگی😒 نادیا : خخففهه) امروز یک خبر خیلی جالب داریم امروز یک عکس به دست ما رسیده که ادرین اگراست با د و س ت. د خ ت ر ش
یعنی مرینت دوپن چنگ داخل پارک داشتن همو.........
به احتمال خیلی زیاد اونها ر.ا.ب.ط.ه دارن اگر این واقعیت داشته باشه ما برای تمام دختر های پاریسی مطعصف هستم 😂🤣 سابین :ع.ز.ی.ز.م ( منظورش تام هست) دیدم بلخره دخترم با کسی که د.و.س.ش داره رسید تام :اره
ادرین :دیگه میخواستیم برگردیم خونه که به مرینت گفتم سوار شو مرینت:برای چی؟ ادرین:مگه من باگبوی خودم رو تنها میزارم بره خونه مرینت: باشه پیشی جون سوار شدم داخل راه که بودیم ادرین گفت مرینت میای امشب رو بریم رستوران مرینت: باشه میام ادرین:پس تا یک ساعت دیگه اماده باشه خودم میاد دنبالت باشه مرینت وقتی رسیدیم ادرین پیاده شد و در رو برای من باز کرد و گفت بغرما اید بانوی من گفتم باشه و پیاده شدم گ.و.ن.ه ی ادرین رو ب.و.س.ی.د.م و خداحافظی کردم و رفتم داخل خونه پدر و مادرم گفتن سلام مرینت:سلام سابین:عزیزم مرینت چرا به ما نگفتی که با ادرین ر.ا.ب.ط.ه داری
مرینت: چچچچچچیییی ( بچه ها من میگم از زبان من یا من: یعنی از زبان من یعنی نویسنده) (من:کوفت پرده ی گوشم پاره شد مرینت: به درک من: بی ادب) شما از کجا میدونین سابین:داخل اخبار گفت مرینت: اها من برم داخل اتاقم استراحت کنم که بعذن باید برم جایی سابین و تام با هم کجا؟ مرینت: با ادرین میخوام برم رستوران اها خوش بگزره 😉 مرینت:من رفتم داخل اتاقم☺️😚🤭😊 که یکهو صدای بببوووممم اومد
گقتم تیکی اسپات ان و رفتم...
ادرین:(چند دقیقه که ادرین مرینت رو رسوند خونه) ادرین رفتم خونه داشتم میرفتم داخل که بابام از اتاق اومد بیرون گفت ادرین بیا داخل اتاق من باهات کار دارم گفتم باشه و رفتم ادرین:رفتم داخل اتاق پدرم گفتم پدر با مت چی کلر داشتین؟ گابریل:ادرین من عکس تو و مرینت رو دیدم خاستم بپرسم تو واقعا اونو دوست داری؟ ادرین: خب اره من خیلی اونو د.و.س.ت. دارم خیلی شما که نمیخواید مانع بشید؟🤔🤔🤨🤨 گابریل : معلومه که نه مرینت هم دختر خوب و مهربون و زیبای هست ادرین: اره موافقم 🤭😚😍🥰🤩😘 گابریل خیلی خوب ادرین دیگه باهات کاری ندارم و میتونی بری ادرین: باشه پدر و رفتم داخل اوتاق خودم تا رفتم پلگ که این موشک از گوشه ی کتم اومد بیرون و رفت سراغ کمد کممبر هاش و منم رفتم روتختم و دراز کشیدم و با گوشیم عکس های مرینت رو نگاه کردم و که یکهو....
دوستان الان فاصله اوفتاده و من نمی دونم دقیق کجا هستیم پس از اون جایی شروع میکنیم که یکی شرور میشه و لیدی باگ و کت میرن تا ببین کی شرور شده) لیدی باگ : سلام کت (راستی ببخشید که دارم وست داستان میگم بجایی که بنویسم کت نوار : مینویسم کت: یا بجای این که بنویسم لیدی باگ مینویسم لیدی:) کت:سلام بانوی من لیدی :کت بیا بریم ببینیم کی شرور شده منو کت رفتیم دیدیم که کلویی شرور شده بود و اسمش هم بود عشق شکن( ببخشید اسم بهتری به ذهنم نرسید) معلوم بود برای چی شرور شده بود خیلی سریع شکستش دادیم لیدی:کفشدوزک معجزه اسا بزن قدش
کلویی:لیذی باگ احمق فکر کردی حالا که شرارتم رو خنثا کردی ازت تشکر میکنم لیدی:ببین کلویی میدونم ازم دل خوریی ولی من فقط بخاطر خودت بهت میراکس نمی دادم ( معجزه گر) چون خطر ناک بود تو خدت دیدی وقتی ارباب شرارت هویتت رو فهمید سیع داشت ترو خیلی شرور کنه کلویی:بااین وجود که از دستش عصبانی بودم ولی خوب اون درست میگفت بخاطر خودم بود کلویی:ممنون لیدی باگ و کت نوار
و هر کدوم رفت خونه هاشون
مرینت : رفتم خونه گفتم اسپات اف و گفتم به تیکی یک ماکارون دادم و گفتم تیکی باید زود اماده بشم چون ممکنه دیر بشه رفتم یک دوش اب گرم گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و یک پیرهن صورتی و یک شلوار سفید پوشیدم و موهامو باز گزاشتم چون ادرین گفته بود با ماهای بازی زیبا تر میشی ( اگر قسمت 25 فصل3 رو دیده باشید میدونین کدوم رو میگم) به تیکی گفتم چطور شدم گفت ماه شدی گفتم ممنون..
ادرین: رفتم خونه و گفتم: پلگ کلوز ان و تبدیل شدم بعد چند دقیقه دیدم صدای پلگ نمی یاد گفتم پلگ پلگ چرا جواب نمی دی یکم به دور ور نگاهذکردم دیدم اونجا نشسته و ج اب من رو نمی ده و پشتش رو به منه گفتم پلگ چی شده پلگ گفت چی نشده کممبر خانو بخاطر تبدیل شدن بی موقع شما با من قهر کرده و جواب رد میده ادرین:بیا این پنیر دیگه رو بگیر دیگه بهت جواب رد نمی ده و باهات قهر نمی که 😂🤣 گفت باشه بابا اگه نمی خوای دیرت بشه اماده شو ادرین: 😱خویب شد گفتی ادرین:رفتم یک کت شلوار مشکی و یک کراوات قهویی و همون کلایی که مرینت برام طراحی چرده بود رو پو شیدم و رفتم پایین به ناتالی گفتم ناتالی من با مرینت میخوام برم بیرون ناتالی گفت باشه به پدرت اطلاع میدم
و رفتم دم در خونه ی مرینت وایسادم
از زبان مرینت: اماده شدم و رفتم پایین
دیدم..
اگه غلت املایی داشتم ببخشید
این پارت رو تا حالا دو بار گزاشتم تستچی جون لطفا قبول کن 😫😫😥😢😢😢🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
سلام ممنون من یک پسر هستم مشکلی که نداره؟ 🤔🤨 من 12 سالم هست و اسمم یاسین هست
و ممنون از نظری که دادی ❤️
یا اخر امروز یا فردا صبح پارت 8 میاد
سلام اسم من طنازه اسم شماچیه؟؟
من ۱۰سالمه شماچندسالتونه؟؟
تستت خیلی خوبه ممنونم
خوب بود
داستان منو هم بخون
ممنون چشم حتما ❤️❤️