
سلااااام 👋🏻 گایز فکر کنم نمیدونید که اسم داستان به فارسی میشه 👇🏻گفتم بدونید💜°^سفر به رویا ^° بچه ها از این پارت هیجانی ترین و اصلی ترین بخش ها شروع میشه
✨🌿{علامت کارا+/ آیسان# /ملینا&/ جیمین∆/ تهیونگ@/ جین _ / جونگ کوک ¶ / چا اون وو ^}🌿✨ خلاصه ای از پارت های قبل 💜 ملینا رو برای تولدش سوپرایز کردن ولی ملینا با یه پسر اومد داخل ....اون دوستم هست از خیلی وقت من و ایسان میشناسیمش ......خیلی خوش گذشت ....وای بریم ببینیم چه خوبه اینجا .....نامجون : حالا شما رو فوت کن جیهوپ : اولش ارزو کن & باشه چشمام رو بستم و ارزو کردم «میدونم هیچوقت نشون ندادم ولی من عاشق تهیونگ شدم اولش اینجوری نبودم ولی چند روزه که صداش و لبخندش و حرف زدنش دلم رو میلرزونن امیدوارم که اونم دوستم داشته باشه و همه کسایی که اینجا هستن و خانواده ام و تمامی مردم همیشه سالم و خوشحال باشن و غمی تو دلشون نباشه» چشام رو باز کردم و فوت کردم _ چه آرزویی کردی که اینقدر طول کشید یهو تهیونگ و اون وو باهم گفتن «آرزو رو نمیگن » _ باشه فهمیدم اقا 😐 بعد همه خندیدیم 😂........... .....@اره میدونم اولین باری که یه جا میری تنهایی خیلی سخته ادم یه حسی داره مخصوصا تو شهر دیگه ای .... از این به بعد اگه یه جایی با اون حس داشتی میرفتی بهم بگو با هم بریم تنها نباش..........و همینطور بازی کردیم و رسید به من که چشمام رو بستم #هی تهیونگ تو برو جلوش وایستا ...بایسشی شاید ریکشن داد @من؟!😦. شوگا: اره تو برو وایستا رفتم جلوش وایستادم + ملینا چشمات رو باز کن 🤍از زبان ملینا و تهیونگ 🤍 &چشمام رو باز کردم و دیدم که جلوم تهیونگ وایستاده من که شک شدم و کلا هیچ حرکتی پکردم چلی در عین حال فکر کنم صدای قلبم رو همه میشنیدن @خیلی اروم چشماش رو بسته بود وفتی باز کرد معلوم بود تعجب کرده ولی به روش نیاورد .. نگاهش باعث میشد قلبم بزنه زمان انگار وایستاده بود..........جیهوپ افرین ده ثانیه ات گذشت ریکشن ندادی &(واقعا ده ثانیه بود ... زمان برای من کند ترین حالت بود.....۱۰ ساعت برام گذشته بود ) @واقعا ده ثانیه شد؟ &( چرا تهیونگ هم باور نمیکرد ده ثانیه شده.!...) ¶ اره و همینجوری بازی کردن و تموم شد که یهو نامجون گفت به پسرا که اون طرف بودن بقیه نشنیدن : کمپانی پیام داده که تعطیلاتتون زود تموم شد به خاطر مشکل مراسم از فردا بیایید کار و میگه یه مشکلی پیش اومده که باید حرف بزنیم باید صبح زود بریم

پارت چهار از فصل سوم ❄️🤍🤍 @ ما دیگه میرم فردا کار داریم #چه زود ...هنوز کادو ها رو باز نکردیم ¶ نه ما دیگه نمیمونیم میریم مرسی بابت پذیرایی & خواهش میکنم من باید از شما تشکر کنم واقعا به زحمت افتادین خوشحالم کردین ممنون خداحافظ 👋🏻 ^ ملینا منم دیگه میرم & بیشتر میموندی ^ نه مرسی خداحافظ به همگی 👋🏻 +دخترا بیایین ما هم بریم بخوابیم &اره مواقفم خیلی هسته ام دست شما هم درد نکنه دو تا تولد گرفتین واقعا انتظار این یکی رو نداشتم +#خواهش میکنم #کادو ها رو باز نمیکنی & ارع راست میگی بیایین بریم باز کنیم بعد بخوابیم +اول کدوم رو باز میکنی ؟؟ #برای تهیونگ رو باز کن & نه میخوام از همه اخر برای اون باز هدیه کل اعضا👆🏻

هدیه تهیونگ💜 بعدی هدیه دخترا رو هم میزارم نویسنده : کادو ها رو باز کردن و بعد ملینا از دخترا تشکر کرد و رفتن خوابیدن

اینم کادوی دخترا✨

🖤روز دهم 🖤 از زبان ملینا 🤍 (........نه نه .....نروووووو ...دارن حمله میکنن ....فرار کن ....وای نه اونم تبدیل به زامبی شد ...... برو بریم ......وای نه یکیش داره میاد جلومون ...پرید رو جیغغغغغغغغ) «این خوابی که نوشتم خودم دیدمش و خیلی ریز از اخرش نوشتم» &از خواب وحشتناک با جیغ خودم از خواب بیدارم شدم هنوز خیلی زود بود ساعت شش و نیم صبح بود .....وای چقدر من باید کابوس ببینم خوابم دیگه نمیاد چطوره برم ورزش ؟؟ بلند شدم اماده شدم لباسش👆🏻
رفت یدونه پارک که تا حالا فقط دیده بودمش و نرفته بودمش وارد شدم و نیم ساعتی بود داشتم ورزش میکردم که یهو .........همین جا بمونید بریم سراغ تهیونگ ❄️از زبان تهیونگ 🤍 باید صبح زود میرفتیم اماده شدیم رفتیم گفته بودن باهامون کار دارن ^فلش بک ^ ناشناس: قربان رفتن رود هان کنار سه نفر دختر ..........قربان رفتن یه خونه آپارتمانی قربان بعد چند دقیقه یه دختر و یه پسر هم وارد اونجا شدن ^اتمام فلش بک ^ ✨🌿{علامت کارا+/ آیسان# /ملینا&/ جیمین∆/ تهیونگ@/ جین _ / جونگ کوک ¶ / چا اون وو ^}🌿✨ رفتیم داخل دفتر اومدن مدیر : تازگی ها یکیتون باعث شایع شده .... میدونید چی هست؟؟ همه اعضا : نه مدیر : شایعه شده یکیتون با یه فرد مخالف جنستون دوست شده و قرار میذاره یه سسانگ فن تعقیبتون کرده و شایعه شده این درسته ؟؟ ....بهتر هست که درستش رو بگه اون شخص و ما یه جوری حلش کنیم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلیی خوفههه
مرسیییی
اقا لایک و کامنتا تا به ۱۵ برسه سال دیگه شده خیلیی داستانت خوبه زود ترر بزار راستی برا تهیونگم دعا کنید کرونا گرفته
اره شخصی شد متاسفانه ولی عمومی بود خیلی بیشتر میشد پارت بعدی رو گذاشتم
دعاش میکنم خودم چند روز قبل اون گرفتم ولی دو روز بعد از مریضی تهیونگ خوب شدم
هفت روز رفته بزار خو
گذاشتم
عالیییییییی منتظر پارت بعدی هستیم
مرسیییی
پارتتتت بعدددد
حتما ممنون