19 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♡soyun♡ انتشار: 3 سال پیش 1,300 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
(علامت ا.ت£ جیهوپ*)
با صدای گوشیم از خاب بیدار شدم ی نگاه به گوشیم کردم جیهوپ بود *سلام ع.ش.ق.م چطوری £سلام خوبم تو چطوری *خاب بودی £تقریبا *خابالو 😂😂 £هااوووو(خمیازس)جانم کارم داشتی؟؟ *اره خاستم بگم من فردا دارم میرم امریکا بخاطر کنسرت هفته دیگه
یهو بغض گلومو گرف وقتی یادم اومد یک ماه قراره بره و نمیتونم ببینمش £عه .. جد ...جدی؟؟ *عاره عشقم میای امروز بریم بیرون ؟ £ب..باشه *ببینم بغض کردی؟؟ £ها نه نه بابا صدام خاب الوده فک میکنی ب..بغض کردم *میدونم داری دروغ میگی ولی قبول میکنم حرفتو پس ساعت ۸ شب بعد تمرینم میام دنبالت بریم خوش بگذرونیم £اوک ع.ش.ق.م
من چون سره کار میرفتم نمیتونستم باهاش برم و اینکه خب میرفتم هم فایده ای نداش اون همش باید تمرین میکرد من جای غریب تنهایی چکار میکردم با ناراحتی بلند شدم و رفتم ی دوش گرفتم و لباسامو عوض کردم (استایل ا.ت)
رفتم اشپزخونه ی چیزی خوردم و نشستم رو مبل و تلویزیون رو روشن کردم حوصلم سر رفته بود با خودم فکر کردم گفتم بهتره برم کمپانی پیش هوپی وقتی داره تمرین میکنه یکم نگاهش کنم پس بلند شدم و رفتم لباسام و عوض کردم ی تیپ کیوت زدم چون هوپی همیشه منو با این تیپ خیلیییی دوست داشت ی هودی صورتی و کلاه زردمو گذاشتم سرم و ی ارایش ملایم کردم (استایل ا.ت )
نگاه ساعت انداختم ساعت ۵ بود رفتم و سوار ماشینم شدم و راه افتادم
خیلی ترافیک بود تا رسیدم ساعت ۶ بود فقط دعا دعا میکردم هنوز توی کمپانی باشه ماشینمو تو پارکینگ گذاشتم و وارد شدم از یکی پرسیدم که هوپی کجاس گف تو اتاق تمرین با پسرا دارن تمرین میکنن به سرعت رفتم سمت اتاق تمرینشون داشتن رقص دی ان آ رو تمرین میکردم محو تماشاش شدم که دیدم تمرینشون تموم شد سریع خودمو قایم کردم که منو نبینه رفتن که لباساشونو عوض کنن از اتاق اومد بیرون واو کیوووت خودممم دلم براش ضعف رف (استایل هوپی)
تا اومد بیرون رفتم جلوش پریدم و گفتم سوپرایز اونم که ترسووووو *وااایییی ا.ت 😂😂چکار میکنی زهره ترک شدم £جدییی خیلی ترسیدی ببخشید 🥺🥺 *نگا نگا چطور لب و لوچشو اویزون میکنه کیوووتییی بیا بغلم پریدم بغلش و محکم بغلش کردم جیمین :عه سلام ا.ت £سلام موچییی جیمین :ای بابا £😂😂😂 جیمین :امم هیونگ نمیای بریم؟؟ *نه من با ا.ت امشب میرم بیرون احتمالا دیر بیام شما برید جیمین : اوک خوش بگذره £مرسیییی جیمین رف منم دوباره جیهوپ و محکم بغلش کردم *او ع.ش.ق.م دلت برام خیلی تنگ شده بود £هم اره هم چون داری میرییی دوست دارم همش بغلت کنم
یهو اشک تو چشام حلقه زد *عههه نگا اینجارو کیوت من میخاد گریه کنهه نهههه £..... تو چشاش نگا کردم یهو بغضم ترکید شرو کردم گریه کردن *عههه ا.ت نمیخام که برا همیشه برم فقط یک ماهه £امم هق میدونم ..هق .. فقط .. دلم هق .. خیلی برات تنگ مییشهههه جیهوپم داشت گریش میگرف که *خیلی خب باشه دیگه بیا بریم خوش بگذرونیم نمیشه که گریه کنیم بدوو بریم £هق ... باشه *اشکاتم پاک کن اینجوری خیلیی زشت میشی ی مشت اروم زدم تو شکشمش £خیلی بدییی *اخخخ دلت میاااد بعد دوتایی خندیدیم *اهااا حالا خوشکل شدیییییی رفتیم و سوار ماشین من شدیم و جیهوپ رانندگی کرد و رفتیم پارکی که همیشه میرفتیم
*خبببب بگو ببینم دلت چقد برام تنگ میشه؟؟ £خیلییییییییی *کاش میشد تو هم بیای £اهمم ولی خودت که میدونی بهم یک ماه مرخصی نمیدن ع.ش.ق.م *اره میدونم اشکال نداره دفعه بعدی با هم میریم اونم نه برای کنسرت من برای ماه عسلمون £ اووو چ مسمم مطمئنی میخای منو بگیری؟؟ *بلههههه که مسمم هستم £خب از کجا میدونی من قبول میکنم *چشات داره دااااد میزنه £عه چرا صداشونو نمیشنوم 😂😂😂*هر هر هر کیووووت £وای اونجارو نگا *کجارو ؟ £یادته اولین باری که همو دیدیم دوتاییمون داشتیم از اون پیراشکیا میخوردیم که تو خوردی به منو پیراشکیمو انداختی😂😂😂 *اره بعد کلیییی سرم داد زدیو منم پیراشکی خودمو بهت دادم £منم خیلی پروعانه ازت گرفتمو راهمو کشیدم رفتم 🤣🤣🤣🤣 *از همون اولم پرووو بودی
£میدونم دوتایی زدیم زیر خنده
به ساعت نگا کردم ساعت ۱۱ شب شده بود چقد زود گذشت £اومم ع.ش.ق.م دیر وقته باید بریم *نه بابا کجا دیره £اما تو فردا پرواز داری خسته میشی برو یکم استراحت کن *هعییی باشه پس بیا برسون منو £باشه من پشت فرمون نشستم داشتم رانندگی میکردم که چشمم خورد به هوپی از خستگی خابش برده بود 🥺🥺🥺 کیوتیییی رسیدیم دم در خابگاه پیاده شدم درو زدم شوگا درو باز کرد (علامت شوگا#) #عه سلام ا.ت خوبی جیهوپ کجاس؟؟ £امممم اونجاس با دست به ماشین اشاره کردم # این پسر خابش برده که £ارههه یکیو صدا کن باهم ببریمش داخل # اوک رفت و نامی رو صدا کرد باهم اومدن خیلی یواش بدون اینکه بیدار شه بردنش داخل منم از پسرا خدافظی کردم و رفتم خونه
تا صبح داشتم به هوپی فک میکردم خیلیییی دوستش داشتم
خورشید داشت طلوع میکرد به ساعت نگا کردم ساعت ۶ صبح بود هوپی ساعت ۸ پرواز داشت سریع رفتم ی دوش گرفتم و اماده شدم تا برم فرودگاه ببینمش قبل رفتنش (استایل ا.ت)
سوار ماشین شدم و راه افتادم ساعت ۷ و نیم بود رفتم داخل کلی گشتم تا پیداشون کردم داشتن از پله برقی بالا میرفتن که برن اون حواسش نبود منم تا اخرین لحظه نگاش کردم نزدیک بود گریم بگیره که به خودم اومدم £بسه دیگه زود میاد هعیییی ساعتو نگا کردم ساعت ۸ بود رفتم و به سمت محل کارم راه افتادم کارام امروز خیلیییی زیاد بود تا تموم شدن ساعت و نگا کردم £اوه ساعت ۱۰ شبه چقد طول کشید
سریع وسایلمو جمع کردم و سوار ماشین شدم و رفتم خونه
£اخخخ چقد خستم حتی چیزی نخوردم فقط رو مبل ولو شدم و نمیدونم کی خابم برد صبح ساعت ۹ از خاب بیدار شدم امروز بیکار بودم یعنی سره کار تعطیل بود بلند شدم ی دوش گرفتم ی جیزی خوردم گوشیمو نگا کردم دیدم هوپی بهم پیام داده *چطوری ع.ز.ی.ز.م دلم از همین الان برات تنگ شدههه امروز کلیییی سرم شلوغه اما فردا استراحت دارم و بهت تصویری زنگ میزنم تا ببینمت منم در جواب نوشتم £سلام ع.ز.ی.زم منم دلم برات ی ذره شده باشه ع.ش.ق.م 💞 یک ماه بعد
امروز هوپی میاااد وای خیلی هیجان داشتمممم تازه برای یک هفته استراحت داره و هوپی بهمگفته بود که این ی هفته رو کلی با هم خوش میگذرونیم منم تونستم با کلییی اصرار واسه ی هفته مرخصی بگیرم 🥺🥺
ساعتو نگا کردم ۱۲ ظهر بود فک کنم ساعت ۱ برسن سریع اماده شدم لباسی که هوپی واسه تولدم بهم هدیه دادو پوشیدم و راه افتادم (استایل ا.ت)
رسیدم دیدم دارن سوار ماشن میشن کلی دویدم دنبالشون اما بهشون نرسیدم ای به خشکی شااانس ولی جیهوپ چ خوشتیپ شده بودددد🥺🥺🥺
(استایل هوپی)
انقد دنبال ماشینشون دویدم نفسم بالا نمیومد حس کردم دارم پس میوفتم یهو ی اقایی اومد نزدیکم
(علامت مرده€) € خانم حالتون خوبه؟؟ £ب...ب...بله ؟ اا..اره خو ...خوبم هه ه ه د€ وای حالتون داره بد میشه صب کنید اینجا بشینید رفت ی بطری اب برام اورد و اومد € بفرمایید اینو بخورید از دید جیهوپ توی فرودگاه چمدون نامجون جا مونده بود پس دوباره برگشتیم دم فرودگاه منتظر بودیمنامی با یکی از بادیگاردا رف تا چمدونشو بیاره دره ماشین باز شد داشتم اینور اونورو میدیدم یهو چشمم خورد به ی جایی ا .. اون ا.ت باورم نمیشههه اون مرده کی بود پیشش؟؟؟ *یعنی انقد زود منو فراموش کرد بعد جلوی فرودگاه؟ که من ببینمش دست از سرش بردارم واقعا که بغض گلومو گرف از زبان ا.ت
یکم اب خوردم حالم جا اومد اینور اونور رو نگا کردم چی اون ماشین پسرا بود خاستم پاشم برم سمتشون که چشمم به هوپی خورد تا من بلند شدم دره ماشینو بست چرا اینکارو کرد؟؟
اومدم برم که دوباره ماشین راه افتاد منم سوار ماشین شدم و دنبالشون رفتم رسیدم خابگاه پسرا درو زدم جین درو باز کردد
£سلام جین چیهوپ کجاس؟؟ جین : سلام ا.ت خوبی؟؟ داخله اتاقشه بیا تو £مرسیییی رفتم تو به پسرا سلام کردم و رفتم سمت اتاق هوپی در زدم *بله؟؟ £منم ع.ش.ق.م میشه بیامتو ؟ *نه حوصله ندارم خستم چی اون اینجوری نمیکرد هیچوقت منم بدون توجه به حرفش رفتم داخل
*هی مگه نگفتم نیاااا £ع.ش.ق.م چرا اینجوری میکنی؟؟؟ *ع.ش.ق.م؟؟؟ برو به همونی که تو فرودگاه داشتین تو چشای همنگا میکردید بگو ع.ش.ق.م چطور میتونی تو چشامنگا کنی؟؟ £چی؟؟ اممم هوپی سوءتفاهم شده صب کن برات توضیح میدم
*چ توضیحی ؟
(نکته ا.ت مشکل تنفسی داره بخاطر همین حالش بد میشه توی فرودگاه و علائمش تا یک روز اذیتش میکنه مث سوزش سینه و تنفس بزور)
£خب گوش کن حرفامو بعد هر کاری دلت میخاد انجام بده *من نمیخام حرفای تو دروغ گوعه عوضی رو بشنوم از اینجا گمشو برو بیروووون(با داد) £اما.... *گفتم برو بیروووون یهو پسرا اومدن داخل اتاق جین:چی شده؟؟ *هیچی فقط به این دروغگو بگید از جلو چشمام گمشه کوکی:هیونگ چی میگی؟؟ من داشتم گریه میکردم همینطور احساس میکردم دیگه نفسم بالا نمیاد شوگا:ا.ت قرمز شدی حالت خوبه؟ بس کن انقد گریه نکن £(با حالت نفس نفس زنان)نه... من خو....خوبم م ... من می....میرم نامجون :جیهوپ ا.ت داره حالش بد میشه
دیگه نفسم بالا نمیومد داشتم خفه میشد از دید جیهوپ تا نامجون اینو گف چشمم خورد به ا.ت داشت کبود میشد و سرفه میکرد دویدم سمتش *امبولانس خبر کن ا.ت اروم باش نفس بکش وااای همینجوری بیشتر داشت حالش بد میشد £م...من خوبم ن..نم نزاشتم حرفشو کامل کنه *هیششش ع.ش.ق.م هیچی نگووو الان میریم بیمارستان خاک تو سرم (خدانکنههه)چرا اینکارو کردم منو ببخش ا.ت این امبولانس کوفتیییی چرا نمیاااااااد
شوگا :نزدیکه
از دید ا.ت امبولانس اومد منو بردن جیهوپم پیشم بود چشامو باز کردم دیدم توی بیمارستانم و دستگاه اکسیژن بهم وصله *ع..ع.ز.ی.ز.م بیدار شدی؟ حالت خوبه یکم سرفه کردم £اا. اره خ..خوبم * باشه الان دکتر رو صدا میکنم دکتر اومد (علامت دکتر¥) ¥سلام ا.ت خانم حالتون خوبه £ا..اره بهترم ¥اوک میتونن مرخص شن فقط یکی تا دو سه روز باید ازشون مراقبت کنه و حواسش بهشون باشه *من حواسم هس ممنون اقای دکتر دکتررف
*حالت بهتره ؟من میرمکاراتو انجام بدم که بریم £اوهوم خوبم
جیهوپ رف و اومد کمکم کرد سوار ماشین شدیم توراه £نمیخای برات توضیح بدم که تو فرودگاه چ اتفاقی افتاد *بیا راجبش حرف نزنیم تموم شد من اون لحظه عصبی بودم یچیزی گفتم خودت تو حالت بیهوشی همچیو برام تعریف کردی £من؟ از خجالت اب شدم * چرا خجالت میکشی اها چون بهم گفتی بدون من نمیتونی £خیلی بدی 🥺🥺 *باشههه چشاتو اونجوری نکن دلم ضعف میره £منو ببر خونه خودتم برو استراحت کن * دیگه چیییی مگه نشنیدی دکتر چی گف گف باید استراحت کنی یکی هم پیشت باشه *
£ اما تو تازه اومدی خسته ای *من درکنار تو هیچوقت خسته نمیشممم
پایااااان برو بعدی میخام ازتونظر بپرسمممم لایک یادت نره کیوتیییی
19 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
70 لایک
از این بهتر نمیشد🥺😆
عالیییی ترین داستانی بود ک خوندم تک پارتیات خیلی خوبن بازم بزار از هوپی🧡🙃
خل خوب بود 🤤🤤
لایکی❤
فالو شدی عجقم 🍓🍭❤
فالو کن😘 🌹❤
عالییییه من عاشقتممممممم💜💜💜🥺😭💜💜🥺🥺🥺🥺🥺🥺
منم عاشقتممممممم🥺😭🥺😭🥺😭🥺😭🥺😭🥺😀🥺😀😍😭🎆🥺😅🤣🤐🤣😅🤐😛✈😍😘🦋😅😍🤐🤐ببین تهش قاط میزنم نم چرا🤣🤣
من بیشتر عشقم😂😂😂🥺🥺😭😭🥺🥺💜🥺🥺🥺🥺🥺🥺💜💜💜💜💜💜💜🥺💜🥺🥺
برو زمانو بنویس انقدر مارو دق نده🤦🏻♀️😂🤐
رمانو
بلاخره یکی را پیدا کردم که از جیهوپ بگذارد واقعا ممنون 😭😭😭😭😭😭💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙عالیییییییییی🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🥰🥰🥰🥰🥰🥰😘😘😘😘👈
خواهش میکنم اگر بخاید بازم میذاااارم🥺💕💕💕💕
لطف می کنی اگر بگذاری😘😘😍😍