10 اسلاید صحیح/غلط توسط: آلبالو انتشار: 3 سال پیش 169 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام کیوتا من اومدم با پارت 19 رمان قرار عاشقی 💖
امیدوارم که شاد و سلامت باشید و انرژی برای خوندن این پارت از رمان رو داشته باشید 🙃🙂
آروم آروم به سمتش رفتم و بالاخره بعد کلی تاتی تاتی بهش رسیدم!
مینهو داشت از پشت عینک نگاهم میکرد شایدم نمیکرد آخه من از کجا بدونم اصلا چشاش معلوم نیس ک!
یورا:سلام
مینهو:سلام چطوری؟
یورا:مرسی خوبم شما چی خوبین؟
مینهو:تو خوب باشی منم خوبم
یورا:هاااااعع!؟
مینهو:خب میشه از الان ازتون یه خواهش کنم؟
یورا:بله بفرمایید/:
مینهو:لطفا باهام راحت صحبت کن منم همین کارو میکنم،من اصلا از صحبت های رسمی خوشم نمیاد؛حس میکنم خیلی کسل و خشکه!
یورا:آممم باشه،البته منم از رسمی حرف زدن خوشم نمیاد و فک میکنم فقط با غریبه ها باید رسمی بود.
وای خاکککک عالممم چی گفتممم!!!
مینهو یه لبخند بهم میزند و درو برام باز میکنه و سوار میشم و بعد خودش سوار میشه و به مقصدی که نمیدونم کجاست ماشینو میرونه.
منم به فکر اولین و وحشتناک ازین سوتی که پیش مینهو دادم هستم خدایا لطفا اصلا منظورتو نفهمه،مگه خنگه که نفهمه؟!
قطعا فهمیده! حالا چیکار کنم ای خدااااا!
تو همین افکار بودم که دستی رو در حال حرکت جلو چشمم دیدم^_^
به سمت چپم نگاه کردم و کینهو رو دیدم که داشت با ترس نگاهم میکرد و آروم آروم دستشو عقب کشید.
واا این چشه؟!
مینهو:یورا خوبی؟؟
یورا:بله یعنی آره خوبم چطور مگه چیزی شده؟
مینهو:الان ربع ساعت که رسیدیم هر چی صدات میکنم نمیشنوی و هیچ ری اکشنی نشون نمیدی!
یورا:آ واقعا آمم ببخشید یکم ذهنم درگیر بود.
مینهو:درگیر چی؟
یورا:تو•-•
مینهو:چی؟
یورا:آ نه نه نه منظورم اینه که ذهنم درگیر تو..تو..نبود!
مینهو:آها نمیخوای پیاده شی؟از اینجا خوشت نمیاد؟
یورا:چرا چرا اینجا فوق العادس.
مینهو:شنیدم اولین باره اومدی آمریکا،اینجا یکی از رستوران های معروفه که خیلی سخت رزرو میشه و کمتر کسی میتونه رزروش کنه،یعنی تو قبلا اومده بودی اینجا؟
یورا:آه نه..تو اینترنت راجبش خونده بودم و تصویرش دیده بودم واقعا خوشحالم که اومدیم اینجا خیلی ممنونم.
«آره جون عمم،اصلا اینجا دیگه کجاس؟!»
مینهو:واقعا!منم خوشحالم که تو رو خوشحال کردم.
برای اینکه برای بار هزارم جلو مینهو سوتی ندم سریع در ماشین باز کردم و پیاده شدم.
به دور و برم نگاه کردم و دیدم یهو مینهو گفت:افتخار همراهی میدین؟
اصلا این کی پیاده شد؟چرا من انقد حواس پرتی شدم خدایاا؟
یورا:بله حتما.
قدم به قدم مینهو وارد رستوران شدم و مینهو به سمت پیشخوان رفت و یه برگه نشون داد که فک کنم برگه رزرو بود.
بعد به سمتم اومد و گفت:از این طرف،به سمتی که مینهو گفت حرکت کردم و به یه میز فوق و العاده رمانتیک و زیبا رسیدم.
همینطور بهش زل زده بودم واقعا خیلی قشنگ بود،اما چرا چرا باید میز منو مینهو رمانتیک باشه؟!
همینطور تو فکر بودم که مینهو دو تا دستامو گرفتو به چشمام با یه حس عجیبی نگام کرد و گفت
«قشنگترین و بزرگترین ندای زندگیم منو به عنوان همسر آیندت قبول میکنی؟»
واقعا تو شک بودم،نمیدونم چطور باید اون لحظه رو توصیف کنم در یک کلمه میگم:
«بهترین و قشنگترین و بزرگترین اتفاق زندگیم بود»
یه قطره اشکج راهشو تو صورتم کج میکنه و یه لبخند از سر ذوق میزنم و میگم:«قشنگترین و بزرگترین ندای زنیم من حاضرم باهات ازدواج کنم»
از زبان راوی: دو عاشق با عشقی عمیق و جاودانه چشم هایشان را به هم گره زده اند و خودشان را تا آخر عمرشان به هم سپردند.
پسرک حلقه ای زیبا در انگشت ضریف و زیبای دخترانه دخترک فرو میکند و عشقش را به آغوش میکشد.) «انگشتر🖕🏻»
«پایان فلش بک»
یورا با ذوق و شوق تمام اتفاقات و دونه به دونه تا آخرش واسه یوجین تعریف کرد.
«حالا بریم سراغ کوک»
گوشیم زنگ خورد مینهو بود تو همون لحظه گوشی یوجین هم زنگ خورد یوجین رفت آشپزخونه و منم رو مبل نشستم و به نمایم پاسخ دادم.
کوک:به به سلام به مجنون بی لیلی.
مینهو:سلام داداش،مجنون بی لیلی نه دیگه باید از الان به بعد بگی مجنون با لیلی!
کوک:اوووو چطور یهویی شد مجنون با لیلی؟!
مینهو:خب داستانش مفصله راستشو بخوای......
کوک:که اینطور..خوشبخت بشین خیلی خوشحال شدم داداش اما من یه شرطی دارم!
مینهو:چی شرطی؟
از زبان یوجین:گوشیو قطع کردم و دیدم یه ساعت داشتم با یورا حرف میزدم!
واقعا باورم نمیشه خیلیییییی خوش حال شدم هم از اینکه دو تا عاشق به هم رسیدن هم از اینکه دوستم به عشقش رسید و هم از اینکه قراره یورا هم بیاد کره.
به سمت حال رفتم و دیدم کوک با لبخند نشسته و فک میکنه.
یوجین:عشقم به چی فک میکنی؟
کوک:اوو،اومدی به اینکه بالاخره دوستم به عشقش رسید.
یوجین:پس تو هم شنیدی،مینهو بهت گفت؟
کوک:آره،حتما به تو هم یورا گفته نه؟
یوجین:آره.
عزیزم؟
کوک:جانم؟
یوجین:میشه منو برسونی خونه،میخوام هر چی زود تر برم پیش یورا و از نزدیک بهش تبریک بگم.
کوک:باشه عزیزم،آماده شو میرسونمت.
یوجین:مرسی.
«یه هفته بعد»
یورا:یوجین به خدا خیلی خوشگل شدی! مطمئن باش کوک تو رو ببینه از زیبایی بیش از حدت غش میکنه.
یوجین:خدا نکنه ، زبونتو گاز بگیر اونموقع کلی انتظارم به باد میره ک.
یورا:باشه عزیزم ولی برو خودت دو دیقه بشین استراحت کن از صبح تو آرایشگاهی شبم که عروسی هست و کلی مهمون خسته میشی.
یوجین:نه من خسته نیستم الان فقط و فقط میخوام یجوری این استرس زیادم از بین بره.
بنظرت مامانم میاد؟ بابام چی؟ بابام خیلی دیر کرده بهم گفت دو روز قبل عروسی پیشمه ولی هنوز یه ساعت مونده به عروسی نیومده.
یورا:انقد استرس نداشته باش و آروم باش. منطقی فک کن گلم!مامانت همیشه دنبال یه فرصت واسه جبران بود قطعا واسه روز عروسی دخترش میاد.
باباتم حتما تا الان اومده و تو تالار منتظرته.
یوجین: واقعا!!؟؟؟؟
یورا:آره عزیزم برو رو مبل بشین یکم انقد ورج و وورجه نخور.
یوجین: باشه.
«یک ساعت بعد»
از زبان راوی:جونگ کوک با زیبایی و خوشحالی عمیقی منتظر عشقش بود،بعد از مدت کوتاهی که برای جونگ کوک یه عمر گذر کرد ملکه ای از جنس زیبایی ها به سمتش آمد.
جونگ کوک از زیبایی تمام زندگیش چشمانش درخشید و لبخندی عمیق و زیبا زد و با عشق نگاهش کرد.
در ماشین را برای عشقش باز کرد و گل را به او داد و کمک کرد تا با آن لباس سفید زیبا و بلند سوار ماشینش شود و بعد خود سوار ماشین میشود در این هنگام فیلم بردار از این صحنه زیبا فیلم میگیرد.
به سمت آتلیه میروند و عکسهایی زیبا که با حضور هم درخشان میشدند میگیرند همه در مهمانی بزرگ و پرشکوه شرکت داشتند ،یوجین از کوک خواهش کرده بود که آرمی ها هم به عروسی آنها بیایند و کوک هم بی اعتنا پذیرفته بود.
آن روز به یاد ماندنی بسیار زیبا به پایان رسید و بالاخره یوجین و جونگ کوک به هم رسیدند و مالک همدیگر شدند.«میز مینهو و یورا»
استایل جونگ کوک تو عروسی💒
استایل یوجین تو عروسی 💒
حلقه ازدواج جونگ کوک و یوجین
تالار عروسی💒
ماشین جونگ کوک 🙂🙃
لباس یورا تو عروسی💒
مینهو و یورا💞🙂
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
بعدی رو لطفا زودتر بزار ملصیی گلمم ❤❤🤩🤩🥺🥺⚘⚘💓💓
عالی بود عزیزم
مرسی عزیزم ❤️
عزیزم نمیخوام بی احترامی کنم ولی از اونجایی که خودم طرفدار شاینی هستم و رو مینهو کراش دارم
این استیکر تو متنی که داره مینهو رو معرفی میکنه چی میگه؟👇
و ایشون بازیگر معروف مینهو شینی هستند🙄 که قراره بعدا تو رمان باهاش آشنا بشید😁💜
این استیکر منظورمه 👈 🙄
نه عزیزم میدونم منظورتو من تو معرفی اصلا اینو ننوشتم دوستم به من گفت از پارت 7 به بعد ادامه داستان من بنویسم و کلا چند روزی هست که ندیدمش و خبری ازش نیست والا منم نمیدونم چرا این ایموجی گذاشته اما محدثه میگفت خودشم فنش هست واسه همین خواسته داخل رمان اضافه کنه
آهان
ببخشید عزیزم
قصدم این نبود که ناراحتت کنم
ببخشید😔
راستی اگه وقت داری رمانم رو پارت دو رو تو نظرسنجی گذاشتم بخون
عالییییییی بود
داشتم از کنجکاوی میمردم
راستی رمانم رو 1 پارت رو تستچی گذاشت ولی پارت 2 و 3 هنوز درحال بررسیه
مرس عزیزم ❤️
باش حتما میخونمش💞🙂
فالوویی بفالوو:))
فالوت میکنم بوفالو🍭🥛
فالویی
سلام من تازه وارد تسچی شدم کسی اجیم میشه ☺️
من میشم😃🍭🥛
ممنون اجی
سلام عزیزم حتما
ممنون
درزم داستان عالین واقعا نابغه ای 🍰💕☺️
سلام امروز پارتی داریم
سلام امروز پارتی داریم
عالی بود عاجی😃💖
مرسی عزیزم ❤️
😘🥰
اسلاید ۲ چرا اخرش انگشت
فا...... ک رو حالا نشون دادی😐😐💔
آخه نمیشه تو یه صفحه چند عکس گذاشت مجبور شدم
اها😂