سلااااام😊 امیدوارم این داستان هم مثل اون یکی نشه🙏🙏 لطفا حمایتم کنید😘
مک نسبتا عمقی به سیگارم زدم.با یاد آوری زندگیم و خاطرات وحشتناکم که منو به یه آدم سنگدل و بیرحم تبدیل کرده بود..جام🍷سر کشیدم.سیگارم تموم شد. یکی دیگه روشن کردم《فلش بک به ۱۰ سال پیش》
بابا:ا.ت لطفا ازت خواهش میکنم برو تو پناهگاه .... پسرا ا.ت و ببرید پناهگاه میدونید که چرا اومدن باید ازش محافظت کنید.......
بعد از اینکه صدای تیر اندازی تموم شد از پناهگاه بیرون اومدن...دختر کوچولو از بین اون همه جنازه داشت دنبال مامان باباش میگشت...وقتی به پذیرایی رسید با بدن بی جون مامانو باباش که دورشون رو حاله ی خون محاصره کرده بود مواجه شد.بعد از اون ماجرا دختر کوچولویی که پرنسس مامان باباش و شیطونک داداشاش بود و همیشه خوشحال بود نشد بلکه تبدیل به ملکه ای شد که هر کسی با شنیدن اسمش مو به تنش سیخ میشد...از اون به بعد فکر و خیال دخترک فقط انتقام از قاتل خانوادش بود
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
اجیی میشیی من تو تستچی اجیی ندارم
البته چراکه نه
من ایسلنم دوستام رز صدام میکنن ۱۴ سالم تو ترکیه زندگی میکنم
و تو؟؟؟
عالییییـــــ
میسیی😊😊
ملسی 😊🥰
💜🤗
°• چیلیک :]🤓💕🕵🌖
°•ازت عکس گرفتم :]🤓💕🕵🌖
ای وای چرا زودتر نگفتی....میزاشتی یه ژست خوب میگرفتم بعد🤣🤣🤣