لیدی باگ و کت نوار
داستان این فیلم در پاریس در فرانسه هستش
داستان از اونجایی شروع میش که در زمان های قدیم یک زن و مردی بودن که یک جعبه حاوی میراکلس (اشیایی مثل انگشتر ،گوشواره ،دستبند و گل سینه که وقتی اونو میراشتی یه جانوری(تو قصه بهش میگن کوامی) ازش می اومد بیرون که کوچولو بود و اگه جمله ی خاصی رو می گفتی تبدیل به یک از قهرمان می شدی که بسته به میراکلسی که داری قدرت های مختلفی می گیری )که توی گرامافون بود قایم کرده بودن تو اون زمان که انگار تو فرانسه جنگی چیزی بود زن به مرد (اسم مرد فو بود که تو داستان بهش استاد فو می گن )میگه ما می تونیم مردم رو نجات بدیم من لیدی باگ می شم و تو چت نوار باهاش مبارزه می کنیم ،ولی استاد فو گفت ولی اگه شکست بخوریم کل میراکلس ها رو از دست می دیم .سپس زن گفت پس تو برو و من مقاومت می کنم با اصرار زن استاد فو به فرانسه فرار کرد .
در همین مدت دو تا از میراکلس ها گم شد.
از اینجا شروع میشه شخصیت های اصلی مرینت و ادرین هستن .
مرینت دختر یه شیرینی پز هست و با پدر و مادرش زندگی می کنه و یکم دست و پا چلفتی هست.
ادرین اگرست (فامیلش اگرست هست)یه مدل لباس مشهور هست و پسر یکی از بزرگترین طراحان لباس در فرانسه یعنی از اون پولدارا هستن . ادرین تو خونه بزرگشون با پدرش ،ناتالی منشی باباش و راننده اش زنگی میکنه و وقتی بچه بوده مامانش رو از دست داده
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
داداش.. اون میراکلسعه !
متوجه منظورت نمیشم ؟
میراکلس رو نوشتی میرالکس
راستی فالویی
بله دیدم عزیزم❤️💗 ممنونم 🍄🍫🙈
عزیزم خیلی عالی بود
یه پیشنهاد
تو که اینقدر میراکلس رو دوست داری یه داستان بنویس
سلام مرسی عزیزم ❤️🌼🥺 وایی فکر خوبیه حتما همین کارو میکنم ممنونم بابت پیشنهاد قشنگت🌷🌙
فالوویی بفالوو:))
میسی چشم🌼🌸🥺