🚶🏻🕳:یک،شنبه رقت انگیز به سبک یک دلقک!

سیلام و درود به شما عزیزان🚶🏻🕳 ایناولینپستمنتودستهولاگهستش🗣 _____________________________ چیزی برا گفتن ندارم بریم ادامه پست-

از خواب خیلی نازم بیدار میشم و مثل موز به اطراف نگاه میکنم... یادم میوفته اصلا امروز مدرسه ندارم!🤡(حسود🫵🏻) پس تا ساعت ۲ ظهر به خواب نازی فرو میروم🕺🏻✨

بعد از خواب ناز یادم میوفته دومین امتحانم ریاضیه💔 پس به طرف کتاب کار حمله میکنم و بعد دو سه دقیقه تمرین خسته و آشفته میشوم🚶🏻🕳️

بعد از دو سه دقیقه تمرین کتاب را به طرف کمد پرت میکن-🙏🏻🌹 و با گل های آفتابگردان زیبایی رو به رو میشوم!🌻 (گل برای گل🫵🏻)

بعد تازه به یاد می آورم که تولد بنده است!😃 (از شب قبل رفتم تستچی دیدم تاریخ دیروزو برا تولدم میاره تازه فهمیدم باید یه روز اضافه تر بزنی تا تولد خودت بیوفته) (یکی از کاربرای گل بهم تو بلاگ گفت🌻)

به جای درس خواندن به روبلاکس حمله میکنم و چند دقیقه از وقت خود را در روبلاکس تلف میکنم😃(اینترنت نرفت...)

میروم اتاقم را تمیز کنم اما از قبل آشفته تر شد پس به همان حال ولش کردم✊🏻🖐🏻✊🏻🖐🏻✊🏻🖐🏻 و آن مکان را به سرعت ترک کردم و با کله به در برخورد کر-🕺🏻

این کاربر انقدر حافظه و مغز ماهی را دارد که تازه یادش می آید دیروز برایش تولد گرفته اند و در سکوت می آید ولاگ می سازد💔🚶🏻🕳️

اسلاید اضافه لطفا مرا نزنید💔 (پیام های بازرگانی)