
امید وارم از داستانم خوشتون بیاد منتظر چی هستی برو پایین
از زبان مرینت سابین(مامان مرینت):مرینت آلارم گوشیت رو نمی خوای خاموش کنی یک ساعته داره صدا میده مرینت:هااا(خمیازه)باشه مامان و به ساعت نگاه کردم بعد ۳متر پریدم(نویسنده:مگه کانگورو هستی مرینت:خودتییی) و داد زدم دیرم ششششددددددد تیکی:مرینت ک.ر شدماا مرینت:ببخشید تیکی ولی باید اماده بشم نیم ساعت وقت دارم تیکی:باشه کاترین:اجی چرا داد میزنی مرینت:تو نباید مدرسه باشی کاترین:نه حال معلمون زیاد خوب نیست تعطیل کردن مدرسه رو مرینت:اها وای دیرم شددددد و دویدم پایین گفتم:مامان داره دیرم میشه وقت ندارم صبحونه بخورم سابین:اهم اهم میخوای بدون کیفت و با لباس خواب بری مرینت:وای و رفتم اماده شدم کیفم هم برداشتم
مرینت:تیکی بیا تو کیفم تیکی:باشه ملینت ...........با سر رفتم تو کلاس خانم بوستیه:مرینت چرا دیر کردی مرینت:ببخشید خانم بوستیه خواهر کوچولوم داشت با گوشیم بازی میکرد بعد الارمش رو نشنیدم(من:درو.غ گو مری:تو بودی چیکار میکردی من:د.ر.و.غ مری:منم همینکار رو کردم)خانم بوستیه:باشه مرینت بشین سر جات مری:چشم و رفتم پیش الیا
و رفتم پیش الیا...........زینگ زینگ🛎🛎زنگ تفریح بود منم خیلی گرسنم بود صبحونه هم نخورده بودم از کیفم دوتی کروسان🥐🥐🥐 برداشتم داشتم دومی رو میخوردم تا خواستم یه گاز بزنم بومممممم ای وای یه ابرشرور شدوماث الان وقت شرور کردنه ای خدااا رفتم تو دستشویی مری:تیکی اسپانس آن.....پس این گربه کجاست ای خدا که کت نوار مثل ج.ن جلوم سبز شد (🐞 لیدی باگ🐾کت نوار)🐞:کت ترسیدمم 🐾:ببخشید مای لیدی بریم سراغ این ابر شرور 🐞:بریم.......گردونه خوش شانسی......پنجه برنده......بزن قدش
بزن قدش گواشواره صدا داد و انگشتر کت هم صدا داد🐞خداحافظ کت🐾وایسا مای لیدی 🐞بله🐾امشب ساعت۱۲(الان ساعت ۱۲ هست ۱۲ ظهر برای همین مدرسه تعطیله) بیا برج ایفل حرف نباشه 🐞باشه کت بای🐾بای ما لیدی .........چند کوچه قبل مغازمون تبدیل به خودم شدم تیکی:ملینت من خیلی گرسنمه از کیفم یه ماکارون در آوردم مری:بیا تیکی:مرسی و رفتم تو مغازه سابین:دخترم آلیا تو اتاقت منتظرت هست مری:باشه مامان و رفتم بالا(مرینت گاردینه گاردین همون نگهبان)آلیا:سلام دختر این چیه و اشاره میکنه به همون جعبه ای که مرینت برای کوامی ها ساخته مرینت:هیچی آلیا:خب هیچ کیفت رو آوردم مری:مرسی ببخشید تو زحمت افتادی آلیا : نه بابا فردا ساعت۵عصر بیا با ادرین و نینو و من میخوای بریم اندره تو هم میای دیگه مری: حتما که یهو........
تمامممممممممم🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞
بایییی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی منتشر کردم♥
مرسیییی
میشه زندگی زیبای منp2رو هم منتشر کنی☺
حتما
محشر
بهترینننن
فالوت کردم
عالی بود ادامه بده
مرسییی تو عالی هستیی
دنبالت کردممم
ممنون🥰😘
دنبال شدی
نظر لطفته من عالی نیستم کسی که رفتم پیشش و این کامنت رو داره میخونه عالیه 😊
داستانت بر خلاف میراکسه خوبه والا م ردم از بس رمان کپی فیلم میخونم😐💔
این رو که گفتی یه لبخند از ته دل زدم اخه همه (تو تستچی نه ها)میگفتن تو نویسندهرخوبی نمیشی
عه پ حتما ازت متنفر بودن
قشنگه💕
تو بهترینی😚😚
میدونم اولین نفر نیستی ک بهم گفتی💕😐