
سلام من امدم با پارت جدید ببخشید دیر شد 😁😁😁
از زبان مرینت: سریع رفتم سر کلاس ولی خانم مندلیفه ( معلم علوم ) امده بود سر کلاس😵😵😵😵 معلم: مرینت چرا دیر کردی🤨🤨🤨🤨 نکنه دوباره توی دستشویی گیرکرده بودی🙄🙄🙄🙄 مرینت: نه خانم اون خرگوشم بود که یه ژاکت پشمی رو خوده بود😅😅😅 اینبار با قیچی شکم خودش رو پاره کرده بود 🥴🥴🥴🥴تا بردمش دامپزشکی و بخیش زدن طول کشید😅😅😅😅 معلم: باشه مرینت😑😑😑😑 ولی دفعه بعد حیوان خانگیت رو داخل قفس نگه دار🙄🙄🙄 حالا برو بشین😒😒😒 مرینت :باشه خانم بعد از کلی درس خسته کننده😴😴😴😴 زنگ خورد همه رفتیم بیرون😁😁😁😁 من رفتیم پیش مریل😃😃😃😃 مریل :زنگ چطوری بود مرینت: مثل همیشه کسل کننده 😪😪😪حالا نوبت منه😁😁😁 زنگ چطوری بود😁😁😁 مریل: یکم کسل کننده😪😴😪 حالا چه بهنانه ای سر کردی😅😅😅 مرینت هیچی 😉😉😉گفتم خرگوشم شکمش رو با قیچی بریده منم تا بردمش دامپزشکی طول کشید😁😉😉😁 تو چی🤨🤨🤨 مریل: من گفتم که شب اصبانی بودم😒😒😒 رفتم داخل اتاقم و در قفل کردم😊😊 و صبح که بیدار شدم رفتم دم پنچره ولی کلید از دستم افتاد بیرون و ارتفاع هن زیاد بود😅😅😅 و کسی هم خونه نبود تا یکی امد در رو باز کرد طول کشید😉😉😊 ادرین :سلام مرینت🙂🙂 سلام میلی 😃😃😃( غلط املایی نیست ) فکر نمی کردم اینجا ببینمت😁😁😁 مریل :ببخشید شما🤨🤨🤨🤨 ادرین: من ادرینم 😊😊😊دوست دوران بچگیت😉😉😉 وقتی چهار سالت بود میومدم باهات بازی می کردم 😉😊😉😊مریل: ادرین خودتی😀😀😀😀 فکر نمی کردم اینحا ببینمت 😁😁😁چقدر بزرگ شدی😊😊😊 ادرین :تو هم همین طور😊😊😊
مرینت: تو ادرین رو می شناسی🤨🤨🤨 مریل: معلومه که می شناسم😁😁 وقتی بچه بودیم با هم بازی می کردیم😊😊😊 زینگ زینگ زینگ زینگ زینگ( صدای زنگ ) مرینت: انگار که باید بریم سر کلاس 🙄🙄🙄🙄و رفتم توی کلاس نشستم این زنگ خانم مایسر بود😊😊😊 اون واقعه مهربونه😘😘😘😘از زبان مریل: بعد از درس رفتم بیرون پیش مرینت و بردمش یه جای خلوت مریل: اونی که دوسش داشتی همین ادرینه🤨🤨🤨 مرینت: اره 😑😑😑تو دوستش داری 🤨🤨🤨 می خواستم باهاش شوخی کنم ببینم قیافش چطور میشه🤭🤭🤭 مریل: اره 😔ولی اگه تو عاشقشی من کنار می کشم 😞😞😞مرینت: نه نیاز نیست🙁😞🙁 تو به اندازه کافی سختی کشیدی😞😞 من ادرین رو ول می کنم😥😥😥 تو خواهرمی هق هق هق 😭😭😭😭( گریه ) مریل :حالا اب قوره نگیر 😒😒😒شوخی کردم مرینت: هق واقعا هق مریل: نه 😑😑مرینت:😢😥😥😢😢 مریل: شوخی کردم 😊😉☺ادرین برای من ففط مثل یه دوسته😊😊 حالا اشکاتو پاک کن 🙂🙂بریم بهمون شک می کنن😌😌😌 مرینت: باشه 🙂🙂و مرینت اشکاشو پاک کرد و رفتیم پیش بقیه😊😊 که یهو ادرین امد😵😵😵😵 ادرین: شما دوتا باهم نسبتی دارین😐😐🤨 اخه هم خیلی شبیه همین هم خیلی پیش همین🙂🙂🙂🙂 یه لحظه دست و پام رو گم کردم😟😟😟😟 که یهو مریل گفت :من دختر خالشم😊😊😊 ادرین: واقعا ☺☺☺مرینت: اره همونی مریل میگه☺☺☺ ادرین :مریل🤨🤨🤨🤨 فکر میکردم اسمت میلا🤔🤔🤔🤔 مریل: خب راستش اسم واقعیم مریلا 😇😇😇ولی مرینت من رو مریل صدا میکنه😊😊😇 ادریل: خب حالا پدر و مادرت کجان🤨🙂🙂 مرینت: رفتن😞😞😞 ادرین: اااام کجا رفتن🤨🤨🤨 مرینت: اونا از این دنیا رفتن😞😖😖 ادرین: واقعا متاسفم 😞😞نمی خواستم ناراحتت کنم 😓😓😓ببخشید😞😣😣😞 مرینت: نه مشکلی نیست☹☹☹ اونا خیلی وقته که مردن☹☹☹ ادرین: متاسفم ☹☹اسم خالت چی بوده😔😔😔 مرین:ت اسم خالم صبا بود😔😔
زنه خیلی مهربونی بود 😔😔😔ولی دوسال بعد از گم شدن مریل توی تصادف مردن 😔😔هم خاله صبا و هم عمو هری😢😢😢 ( این علامت # یعنی داره توی دلش حرف میزنه ) ادرین # وای مرینت تو چقدر خوب نقش بازی می کردی😲😲😲 و من نمیدونستم 😂😂😂به نظرم تو یه بازیگر فوق العاده ای 😉😉ولی به قیافش نمی خوره در مورد خالش دروغ بگه🤨🤨🤨 امروز میرم سراغ مرینت و سر از کارش در میارم 😏😏😏) مرینت: لطفا به کسی نگو🤫🤫🤫 ادرین: باشه😉😉 من میرم پیش نینو 🙂🙂🙂مریل: باشه🙃🙂🙃 ............ مریل: میگم مرینت اون ماجرایی که گفتی واقعی بود🤨🤨🤨 مرینت: اره 😔😔خاله صبا یه دختر به اسم مارگریت داشت که از من سه سال بزرگ تر بود😞😞 من مارگریت رو خیلی دوست داشتم ولی وقتی رفته بودن مسافرت تصادف کردن همشون مردن 😔😔😔😔😔😔😔مریل :متاسفم مرینت نه مشکلی نیست 🙂🙂🙂خیلی وقته مردن من دیگه عادت کردم 😢😢😢هق هقق هق😭😭😭 مریل مری اشکاتو پاک کن 😥😥😥اونا همه پیش تو هستن 🙃🙃🙃 بعد از اینکه مریل ارومم کرد رفتم سر کلاس وقتی زنگ خورد امدم بیرون که صدای بلنگو در امد .... دانش اموزان عزیز لطفا همه جمع شید ...... من و مریل هم رفتیم پیش بقیه اقای داماکلیز :بچه ها یک سری مسابقات هوش بین فرانسه و انگلیس قرار برگزار شود که از هر کلاس چهار نفر انتخاب میین اما از کلاس ششم فقط شش نفر انتخاب می شوند چون یکی از دانش اموزان ما که کلاس ششم است قرار بود که فردا از انگلیس بباد ولی مشکلی براش پیش امده برای همین ما بصورت انلاین ازشون امتحان گرفتیم و ایشون نمره کامل اوردند و همه شما برای تشویق دوستاتون میاین انگلیس ازمون های انتخابی دو روز دیگه گرفته میشه و همه باید شرکت کنن وقتی صحبت های اقای داماکلیز تموم شد رفتیم سر کلاس ( بعد از مدرسه ) من مریل و الیا توی راه خونه بودیم که دیدم ادرین یواشکی داره جایی میره 😐😐😐مریل یه نگاهی به من انداخت و گفت: لطفا نگو که می خوای بری دنبالش😬😬😬 مرینت: دقیقا همین کار رو می خوام بکنم 😏😏😏و رفتم دنبالش از زبان مریل: مرینت مثل موشی که از قفس ازاد شده بود شروع کرد به دویدن😳😳😳 مریل :مرینت صبر کن🙁🙁🙁 الیا :می گم شما دوتا نسبتی باهم داربن🤨🤨🤨 اخه همه جا باهم میرین 🙂🙂🙂مریل :خب اره من دختر خاله مرینتم😊😊😊 فقط به کسی نگو🤫🤫🤫 الیا: واقعا ولی قیافت خیلی آشنا میزنه فکر کنم یه جا دیدمت🤨🤨🤨 مریل: اوووف این مرینت چرا به حرف هیچ کس گوش نمی ده 🙄🙄🙄🙄الیا: کم کم عادت می کنی😉😉😉 مرینت همیشه همین جوریه🙄🙄🙄 مریل :چطور باهاش کنار میای الیا: خب اون یه دختر کله شقه و دست و پا چلفتی که هر وقت ادرین رو می بینه به پ ت پت می یوفته😅😅😅 ولی اون یه دوست عالی که همیشه به همه کمک می کنه🙂🙂🙂 حالا هم بیا بریم دنبالش تا یه خرابکاری نکرده😑😑😑😑 مریل موافقم از زبان مرینت: رفتم دنبال ادرین دیدم رفت روی یه صندلی نشت انگار منتظر یکی بود🤔🤔🤔 دو دقیقه یه ماشین قرمز کنار پارک وایسان و یه دختر از اون ماشین پیاده شد ادرین همین که اون دختر پیاده شد ایستاد یکم به قیافه دختر توجه کردم 😑😑😑اون کاگامی بود😟😟😟😟 همون لحظه الیا و مریل رسیدن الیا: کاگامی 😧😧😧اون اینجا چیکار میکنه😧😧😧 مریل: گاکامی کیه 🤨🤨🤨الیا کاگامی د.و.س.ت د.خ.ت.ر ادرین و تنها دوستش هم مرینته 😶😶😶مریل :چی🤯🤯🤯🤯🤯 مربنت: اروم باشید ببینم چی دارن میگن 😒😒 کاگامی: سلام ادرین😊😊😊 ادرین: سلام کاگامی😦😦😦 با من کاری داشتی 🤨🤨🤨لطفا زود بگو چون از دست بادیگاردم فرار کردم 😦😦😦کاگامی: باسه عزیزم 😊😊😊من درمورد امتحنات بین کشوری شنیدن و فردا می خوام بیام مدرسه شما 🙂🙂🙂لطفا یه جا کنتر خودت برام بگیر🙂🙂🙂🙂
ادرین: اما کنار من نینو میشینه😕😕😕 از زبان مریل: من الیا الیا مرینت رو گرفته بودیم چون اگه نمی گرفتیم تا حالا کاگامی رو کشته بود 🙄🙄🙄🙄کاگامی فعلا عزیزم😘😘😘😘 ادرین رو ب.و.س.ی.د🤯🤯🤯🤯 مرینت وقتی اون صحنه رو دید یه قطره اسک از چشمش جاری شد 😢😢😢😢و همین طور از چشاش اشک میومد😭😭😭😭 دلم برای مرینت کباب شد😥😥😥😥 از زبان گابریل :دختری که قلبش شکسته😈😈😈 چه تعمه خوبی برای اکومای عزیزم پرواز کن اکومای شرور من و اون قلب شکستو رو بساز ولی این بار با شرارت هاهاها😈😈😈😈😈😈 ( خنده شیطانی )
از زبان مرینت: داشتم راه میرفتم اشک مریختم که یهو یه صدایی توی گوشم پیچید😧😦😦 ارباب شرارت :بلک رز 👿👿( رز سیاه ) من هاک ماث هستم جلوی چشمات عشقت رواز دست دادی وقلبت شکست😈😈😈 من به تو فرست انتاق رو می دوم من به توقدرتی میدمکه بتونه به هر کس که دوست داری عشق هدیه بدی و از هر کس که می خوای عشقشونو ازشون بگیری و من هم در عوض یه چیزی از تو می خوام 😈😈😈😈
ممنون که این پارت رو خوندین سعی میکنم پارت بعد رو زود بزارم😊😊😊😊 صفحه بعد انچه خواهید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه ها یه خبر دارم خیلی خوبه من برگشتم فردا پارت بعد رو میزارم و هر روز یه پارت میزارم و دلیل اینکه خیلی دیر شد اینکه داداشم یاداشت هام رو پاک کرد و هرچی نوشته بودم رفت و از اول شروع کردم بعد یه ماه دیگه یه داستان جدید رو میخوام وارد کنم تا الان تا پارت ۳ نوشم وقتی به ده تا رسید روزی یکی میزارم البته فقط این نیست داستان های دیگه ای هم نوشتم که بعدا ازشون رو نمایی میکنم فعلا خداحافظ 😘😘😘
بی نظیز(بادیگارد کیوتم)خوبه و لی نه در این هد
ادامه بده
عالی بعدی رو بزار کلی لایک و نظر گرفتی ها
این 10 تا که نوشتی رو هم منتشر کن و تستچی لطفا سریعا بررسی کن
بعدی لطفا(نظران زیاد شوده💜💜)
عالی
به نظر من استعداد زیادی داری
عالی
لطفا بعدی را بذار
با تشکر ازs💜💜fiya
سلام خواهر خوبی؟خیلی وقته خبری ازت نیست دلبر
تستت بررسی شد؟
سلام متاسفانه این روزا وقت کافی برای نوشتن داستان ندارم و اگه بخوام داستانم رو بنویسم ممکنه یک ماهی یک بار داستانم منتشر بشه برای همین الان دارم داستانم یواش یواش مینویسم که بعدا که دوباره شروع کردم به نوشتن داستان خیلی برای پارت بعد منتظر نباشین و می خوام از اول دایتان رو شروع کنم چون توی پارت های اول مشکلاتی داشته شایت از اردیبهشت دوباره شروع کنم تا الان تا پارت ۲۵ نوشتم
تست هات عالی که هیچ محشرهه
جون تو بعدی رو بزار😭
اقا جان تروخدا تورو حضرت عباس تورو قرآن تورو جان من تورو جان باب و مامانم تورو جان داداشم تورو جان خواهرم تورو جان ۲ تا مادر بزرگم تورو جان اون یدونه پدر بزرگم تورو جان ۴ تا خاله هام تورو جان ۳ تا دایی هام تورو جان دو تا عمم تورو جان ۷ تا عموم تورو جان خودم تورو جان پسر خاله، دختر خاله هام تورو جان پسر دایی و دختر دایی هام تورو جان هرکسی میپرستی تورو جان هرکی رو دوست داری بعدی رو بزار
یدفعه بیا جون منم قسم بده😑😐