
اینم پارت اخر ببخشید تستچی اول اون یکی تست دیگمو گذاشت اون یکی یه فیک جدیده که در مورده جونگ کوک و ا/ت هستش حتما اونو بخونید و نظر بدید ولی از نظرای کم راضی نبودم خب در اخر دوباره بگم تستچی اون یکیمو زود تر گذاشت این پارت اخر سالها عاشقش بودن هستش اسم اون یکی سخته پیشش باشی هستش نظر یادتون نره
کادوشو خریده بودم توی کیف بود ولی توی ماشین کیفمو جا گذاشته بودم (هر سال برای تولد کوک کادو می خریدم مدادمش به بابا و اون می زاشت پیش واسایلش جوری که شک نکنه من بودم هر سال هم با یه کاغذ کادو می پیچیدمش همیشه یه نوع بود و همیشه من اولین نفری بودم که کادو هارو بهش می دادم ولی اون هیچوقت نفهمید من اون کادو هارو براش می فرستم و قصدم این بود که امسال خودم بهش بدمو بگم که همه سال ها من اون کادو هارو برات می فرستادم)
اوووو ا/ت کجا میری در ماشینو باز می کنی جونگ کوکا اهی کشیدم و حواسم کلا پرت شد نمی دونستم چی گفت وقتی کلمه جونگ کوکا رو شنیدم الووووووو اااا چی شده کجایی اینجام دره ماشینو باز کن اها باشه
دره ماشینو بار کرد و منم رفتم کیفمو برداشتمو اومدم باهم رفتیم تو دیدیم برقا خاموشه
کوک:ایی خدا حتما کار شوگاست گفته بیاید همتون بخوابید اییش چقد می خواب...... سوپرایزززززززززززز من :دیدم اونا گفتم سوپرایز منم باهاشون گفتم سوپرایز فهمیدم برای تولد کوکه
اینجا چه خبره اهاااا اینا همش کار جیمین که گفت بزای امشب می خوام ا/ت بیاری خونه و اولین مراسم اشناییتون با.... چی چرا ا/ت گفت سوپرایز مگر ا/ت با هبر بود
من : نه امروز تولدته اعضا و کوک : چییییییییییی من : امروز تولد کوکه اعضا به پت پت افتادن ینی مثلا یادشون هست ولی نبود تا وقتی من گفتم
رفتیم نشستیم یکم چیز میز خوردیم که کوک گفت
همشه شب تولدم به این فکر می کنم که اون شخصی که برام کادو می خرید و همیشه کاغذ کادوش یهنوع بود کیه خیلی دوس دارم ببینمش و بدونم کیه و برای تشکر بغلش کنم همممممم
منم کادو رو از توی کیفم در اوردم با همون کاغذ کادوی همیشگی و دادم بهش گفتم اون شخص من بودم
دهنش باز شده بود جوری که راحت توی دهنش جا می شدم (مثلا) ی....ی....ینی تو بودی اره می دادم به بابام میزاشت کنار وسایلاتو زود میومد که تو شک نکنی این خواسته خودم بود اشک تو چشاش چم شد و بغلم کرد منم بغلش کردم اغوشش خیلی گرم و نرم و راحت یود جوری بود که ارامش می داد بهم ما هواسمون به پسرا نبود ولی اونا داشتن گریه می کردن یکم بعد بغل بزور از هم جدا شدیم دیدم دارن گریه می کننن کوک و من: چیییی شدههههه شوگا :هیچی بانی کوچولوی ما که سرش تا لای اون میز بود الان داره با خانومش هم دیگرو بفل می کنن من:چیی خانوم یکم توجه کردم دیدم کوک جلوم زانو زده و با انگشتری که باهم خریدیم کوک : ا/ت حاضری با من ازدواج کنی من: یه سیلی محکم زدم تو صورتم کوک:اوووووو ا/ت چیکار می کنی من:ترسیدم خواب باشم ولی نه بیدارم . شروع کردن به گریه خوشحالی و وسط حق حقام گفتم اره حاظرم و پریدم تو بغل کوک و اون اروم لبامو بوسید و گفت امیدوارم همیشه کنارم بمونی عشقم منم همینطور جونگ کوکا کوک کلا رفت تو یه دنیای دیگه وقتی گفتم جونگ کوکا وسط لحضه رمانتکمون جین گفت باشه بابا بس کنید این عشق بازیاتونو پاشید غذامون سرد شد و همه زدیم زیر خنده به جز کوک یه نیشگون از کوک گرفتم اومد تو دنیای خودمون رفتیم شام خوردیم وسط شام گفتم خرگوش دیگه بهت نمی گم جونگ کوکا دوباره کوک می خواست بره تو اون دمیا که فهمیدقرار نیس دیگه بهش بگم و گفت اشکال نداره کار خوبی می کنی قول دادم بهت که تنهات نزارم پس بهم بگو کوک خوبه؟؟ امممم اره عالیه تا شب همه باهم خندیدیم دیگه من می خواستم برم خونه که کوک گفت می رسونمت تا دم خونه منو رسوند و خودش رفت همچیه رو برای ممان بابا توضیح دادم و ممانم اشک شوق تو چشماش جم شده بود و بابام گفت گریه نکن خانم دیگه میارمش تو شرکت کار کنه هم پیش شوهرشه هم پیش ما منم انقدر خوش حال شدم که دیگه نگو صب شد قرار بود منئ کوک بریم دنبال خونه بگردیم یه خونه نسبتا بزرگ پیدا کردیم کنار کمپانی خیلی خوب بود هم بزرگ بود هم نزدیک کمپانی بود دیگه می تونستیم باهم بریم کمپانی اونجا رو خریدیم اون شد خونه همیشگی ما ما باهم ازدواج کردیم تا اخر عمر با دو تا بچه (یکیشین دختر یکیشون پسر) به خوشی زندگی کردیم
اینم پایان این فیک امیدوارم خوشتون اومده باشه همونجور که گفتم سه تا فیک دیگه نوشتم که بعدیش داستانش درباره دختری هستش که این یه تیکش سلام من ا/ت هستم و 22 سالمه و خیلی از دوستای ارمیم بهم می گن تو خیلی خرشانسی چون من میکاپر بی تی اس. هستم........ اگر دوس دارید بگین تا بزارم وسط هاش هیچان داره راستی تست های من مخصوص کوک لاور ها هستش دیگه اگه بقیه اعضارو دوس دارید اعضا رو جایگذین کنید بوس به کله هاتون بایی تا فیک بعد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بعضی از تیکه های عاشقانه داستان رو من هیچوقت توی هیچ داستانی روم نمیشه بخونم نمد 😂
ولی هیلی خوب بود 💚💙💜💛😭😭
عالی بود
هققق هقققق گریمم گرففف
عالی بود عزیزم مرسی💖💖💖
فیک های بعدی رو هم بزار مطمئنم که عالی میشه
عالی بود.
عالیه دمت گرم خیلی خیلی خوبه هرچی بگم کمه واقعا نویسنده ی خوبی هستی❤️🙏
ملسی
عالی بود اصلا حرفی برا گفتن ندارم عالی بود
💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍
مرسی عزیزم