بالاخره بعد از هفته ها نوشتمش
من یه روز تو بیمارستان موندم بعد مرخص شدم ولی جونگکوک هنوز تو بیمارستان بود با بچه ها برگشتیم هتل بعد 2 روز خبری از تهیونگ نبود بهش زنگ میزدیم خاموش بود دیگه نتونستم تحمل کنم و رفتم دنبالش اول رفتم جاهایی که دوست داشت و دوست داشتم نصف سئول رو گشتم هیجا نبود گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود با هیجان خیلی زیاد جواب دادم-الو تهیونگ خودتی &چی نه نیستم من جوکیونگم ها الان تهیونگ پیش منه-کجایی &ما الان تو سئول نیستیم-چی کجایین؟&ما تو اتوبانیم رزی خانم بهتره بیای ت نکشتمش *نه نیا رزی نیااا-تهیونگ چرا*نییییا اینجا میکشنتتت-چی &هیچی دختر جون بهتره تا ساعت یک و نیم بیای وگرنه دیگه نمیبینیش قط کرد-چی الو الووووو قطع کرد سریع به جیمین زنگ زدم (جیمین=@)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالیییی