رها هستم از تهران
یه مروری از قسمت قبل داشته باشیم:
گابریل گفت: نیاز دارم کمی با خانم مرینت تنها باشم
مرینت و گابریل رفتند توی اتاق کار گابریل.
گابریل گفت: من نمیتونم اجازه بدم دختر مسخره ای مثل تو و خانواده ی گدا اش که زندگیشونو با چند تا شیرینی میچرخونن با پسر فوالعاده من و خانواده ی پولدارش، باهم باشن
با این حرفش، مرینت قلبش آتیش گرفتو بغض کرد و گفت: اما ول...
گابریل حرفش رو قطع کرد و گفت: اما و اگری وجود نداره، در غیر این صورت، ادرین رو در خونه حبس ابد میکنم! اگر هم فکر رابطه ی پنهانی با پسرم به سرت بزنه، زندگیت رو سیاه میکنم
مرینت گفت: واقعا به شما میگن ادم که براتون پسرتون مهم نیست و رفت.
بریم سراغ داستان
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
عالییییییی
بابا تو دیگه کی هستی عالیه عالی
عالی بود زود تر بعدی رو بذار
عالی بود بعدی را سریع تر بزاررر💋💋💋💘💘💘💘💘😍😍💜😍عاشقش شدم♥️♥️♥️♥️♥️ب تست های منم ی سر بزنی☹️🖤 خداحافظ 😍♥️♥️♥️♥️💟💟
باشه عزیزم ممنون♡ من تا تست ۱۶ نوشتم دیگه نمیدونم باید تست چی قبول کنه این وسط♡♡ خیلیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مممنونــــــــــــمـ
خیلی خوب ...
واقعا صحنه های داستانت احساسی و زیبا بود . لطفاً ادامه بده .
ممنون باشه
عالی ولی کم بود
دلیلش اینه که پارت های بیشتری بشه و همه برای خوندن قسمت بعد مشتاق تر بشن
چند نفر خواسن که تس هامو متن بیشتری بزارم منم دارم روی این کارمیکنم که سوالات ۶ تا باشه اما عوضش متنش خیلی طولانی باشه💋💖😉
عالی بود
ممنون♡♡♡♡♡♡
خوبه