10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Aylin انتشار: 4 سال پیش 66 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام امید های زندگی خوبید؟ خوشید؟ سلامتین؟ من اومدم با پارت شش که خیلی حساس هست امیدوارم خوشتون بیاد
بریم سر داستان مون بدون حاشیه ⚡⚡⚡⚡
بزن صفحه بعد که خیلی حساسه 👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻😍😍😍😍
همچنان از زبان مرینت:دیدم گذاشتم روی سیصد و پنجاه که ضربان قلبش برگشت اما اون توی کما بود و هیچی نمی فهمید من همین طور داشتم گریه می کردم که یک دفعه دیدم پدر آدرین جلوی شیشه اتاق وایساده و داره آدرین رو نگاه می کنه و توی چشماش اشک جمع شده منم همین طور گریه می کردم که دکتر گفت خانم دوپن چنگ شما باید برید به یک اتاق دیگه منم همین طور که گریه می کردم به نشانه تایید سرم رو تکون دادم و اون ها هم برانکارد رو بردن سمت یک اتاق دیگه
(بچه ها مرینت هم آسیب خیلی زیادی دیده و مدت زیادی باید توی بیمارستان بمونه)یک ماه بعد از زبان مرینت:امروز می تونستم مرخص بشم برای همین پدرم رفت کار های ترخیص رو انجام داد و من هم با کمک مادرم حاضر شدم وقتی رفتم آدرین هنوز توی کما بود هیچ حرکتی هم نداشت😭😭😭😭😭😭😭😭من رفتم کنار شیشه اتاق تا آدرین رو تماشا کنم که پدر آدرین به من گفت:
مرینت؟گفتم:بله آقای آگراست؟ گفت:فقط یک راه برای نجات آدرین هستم منم گفتم:چه راهی؟لطفا بگید من هرکاری لازم باشه انجام میدم حتی اگه به بهای جون خودم باشه😭😭😭😭😭😭😭گفت:تنها راهش این هست که از معجزه گر ها استفاده کنیم اما اون هم احتیاج به یک عشق واقعی داره تا عمل کنه.اتقدر به خودت اطمینان داری که این کار رو انجام بدی؟گفتم بله من آماده ام که پدر و مادرم گفتن:مرینت دخترم بریم؟گفتم مامان شما برید من یکم اینجا کار دارم اون ها هم گفتن باشه و رفتن من هم وارد اتاق شدم گابریل گفت مرینت معجزه گرت رو بده مال آدرین رو هم همینطور و دادم که گفت مرینت می تونی راز نگهدار باشی؟گفتم البته آقای آگراست و اون گفت:مرینت این هایی که میگم رو نباید به هیچ عنوان به آدرین بگی منم گفتم باشه و گفت:مرینت من ارباب شرارت هستم😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱
و ادامه داد:تمام این مدت سعی داشتم معجزه گر تو و آدرین رو بگیرم تا با استفاده از اون امیلی رو دوباره به زندگی برگردونم اما حالا این کار رو تو باید انجام بدی اونم برای آدرین😔😔😔😔با این دو معجزه گر فقط یک بار میشه یکی رو به زندگی برگردونید و تو باید آدرین رو برگردونی پس شروع کن:گفت بگم که تیکی و پلگ ترکیب شید و معجزه ی زندگی دوباره رو انجام بدید و من هم همین کار رو انجام دادم و بعد گفت حالا نوبت تو هست که قسمت اصلی رو انجام بدی و من هم میرم بیرون تا راحت باشین
و بعد رفتم بیرونم و من آروم آروم خودم رو به آدرین ن.ز.د.ی.ک.کردم و بعد ب.و.س.ی.د.م.ش.وقتی ازش جدا شدم دیدم که هیچ اتفاقی نیوفتاد من یکم منتظر موندم ولی تا اون موقع باید برمی گشت به حالت عادی ولی هیچ اتفاقی نیوفتاد😭😭😭😭😭😅😭من چشمام پر اشک سد و بلند شدم که...
دیدم آدرین دستم رو گرفت😍😍😍😍😍😍😍باورم نمیشه که اون از کما در اومدههههههههههه😭😭😭😭😭😭😭(بچه ها این ها اشک شوق هستن ها)من پریدم بغلش و اونم من بغل کرد چون تازه خوب شده بود خیلی ضعیف شده بود و نمی تونست خیلی صحبت بکنه و به سختی حتی تکون می خورد اما این ها خوب می شد کهیک دفعه دیدم گابریل از در اتاق اومد تو و آدرین رو نوازش کرد و گفت خوشحالم که اینجایی و بعد اشک توی چشماش جمع شد و بعد یک لبخند زد و رفت
بعد از اون دکتر اومد و در کمال تعجب با انگشتش عینکش رو بالاتر برد و گفت:اینجا چه خبره این امکان نداره آقای آگراست توی کما بودن. که همین صبح اما الان هوشیارن این ها اصلا باهم جورد در نمیاد😱😱😱😱😱😱بعد من گفتم:دکتر اینها مهم نیست شاید همه ی اینها یک معجزه بوده ولی الان که حال آدرین خوبه کی می تونه مرخص بشه؟. گفت:الان که حالشون خیلی خوبه پس دو روز دیگه بعد از کنترل های آخر می تونن مرخص بشن و من هم خوشحال شدم تشکر کردم بعد هم دکتر رفت از اتاق بیرون
و ادامه داد:تمام این مدت سعی داشتم معجزه گر تو و آدرین رو بگیرم تا با استفاده از اون امیلی رو دوباره به زندگی برگردونم اما حالا این کار رو تو باید انجام بدی اونم برای آدرین😔😔😔😔با این دو معجزه گر فقط یک بار میشه یکی رو به زندگی برگردونید و تو باید آدرین رو برگردونی پس شروع کن:گفت بگم که تیکی و پلگ ترکیب شید و معجزه ی زندگی دوباره رو انجام بدید و من هم همین کار رو انجام دادم و بعد گفت حالا نوبت تو هست که قسمت اصلی رو انجام بدی و من هم میرم بیرون تا راحت باشین
و بعد رفتم بیرونم و من آروم آروم خودم رو به آدرین ن.ز.د.ی.ک.کردم و بعد ب.و.س.ی.د.م.ش.وقتی ازش جدا شدم دیدم که هیچ اتفاقی نیوفتاد من یکم منتظر موندم ولی تا اون موقع باید برمی گشت به حالت عادی ولی هیچ اتفاقی نیوفتادو ادامه داد:تمام این مدت سعی داشتم معجزه گر تو و آدرین رو بگیرم تا با استفاده از اون امیلی رو دوباره به زندگی برگردونم اما حالا این کار رو تو باید انجام بدی اونم برای آدرین😔😔😔😔با این دو معجزه گر فقط یک بار میشه یکی رو به زندگی برگردونید و تو باید آدرین رو برگردونی پس شروع کن:گفت بگم که تیکی و پلگ ترکیب شید و معجزه ی زندگی دوباره رو انجام بدید و من هم همین کار رو انجام دادم و بعد گفت حالا نوبت تو هست که قسمت اصلی رو انجام بدی و من هم میرم بیرون تا راحت باشین
و بعد رفتم بیرونم و من آروم آروم خودم رو به آدرین ن.ز.د.ی.ک.کردم و بعد ب.و.س.ی.د.م.ش.وقتی ازش جدا شدم دیدم که هیچ اتفاقی نیوفتاد من یکم منتظر موندم ولی تا اون موقع باید برمی گشت به حالت عادی ولی هیچ اتفاقی نیوفتاد😭😭😭😭😭😅😭من چشمام پر اشک سد و بلند شدم که...
میریم به روزی که آدرین قراره مرخص بشه از زبان مرینت:کار ترخیص آدرین تموم شد و من هم حاضر شدم و آدرین هم همینطور و بعد رفتیم خونه خودمون.من آدرین رو روی تخت دراز کردم تا استراحت کنه و بعد رفتم تا براش یک سوپ درست کنم وقتی درست شد سوپش بردم توی اتاق و دادم به آدرین.همین طور داشتم یه اتفاقات اون روز فکر می کردم که یک دفعه یک چیزی به نظرم مشکوک زد و به آدرین گفتم آدرین اون روز یعنی شب قبل از اینکه ترمز ماشین ببره کجا بوده ماشین گفت همین جا توی خونه بعد من گفتم:آدزین به نظرت این مشکوک نیست که هم ترمز ماشین ببره و هم ترمز دستی کار نکنه؟🤔🤔🤔 نکنه این کار از عمد بوده باشه؟ بعد گفت:مرینت حق با تو هست اصلا به این فکر نکرده بودم.می تونیم دوربین های حیاط رو چک کنیم منم یه علامت تایید سرم رو تکون دادم و بعد از اینکه آدرین سوپش رو خورد بلند شدیم و رفتیم توی اتاق کار آدرین و نشستیم پست میز تا دوربین ها رو چک کنیم و زمان رو بردیم دقیقا به همون شب قبل از اون حادثه که دیدم توی اون ساعت به مدت بیست دقیقه دوربین ها غیر فعال شده و دوباره وصل شده😱😱😱😱😱😱 بعد من گفتم:آدرین ما که دوربین ها رو هیچ وقت غیر فعال نمی کنین امکان داره اونی که این کار رو کرده هکر باشه و برای اون مدت دوربین ها رو غیر فعال کرده باشه بعد آدرین گفت:اما یک چیز رو فراموش کرده.من گفتم چی رو؟
خب این پارت هم تموم شد😍😍😍😍
مرسی که بازم همراهم بودید
تا پارت بعد همتون رو به خدای بزرگ می سپارم💖💖💖💖💖💖
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
سلام به همگی
خوبید؟
من پارت هفت رو دقیقا دو روز بعد نوشتن این پارت اونم نوشتم این پارت یک هفته بعد منتشر شد ولی اون هنوز منتشر نشده نمی دونم چرا حتی یک تست دیگه درباره انیمیشن کارمن سندیگو حدود یک هفته بعد از نوشتن پارت هفت نوشتم الان اون منتشر شده اما هنوز پارت هفت در حال بررسی هست😥😥😥😥😥💥
کسی نظری داره در این باره؟
مرسی عزیزان
پارت بعد رو خیلی وقته نوشتم ولی هنوز منتشر نشده احتمالا تا دو یا سه روز آینده منتشر میشه💜💜💜💜💜💜
همتون رو خیلی دوست دارم ممنون از اینکه نظر دادید💜💜💜💜💜💜💜
مرسیییییییی واقعا داستانت فوقالعاده هست💜🌈