
پارت۷ منتشر کن

دوهفته بعد آدری پاشدم امروز نا.مز.دی لباسم پوشیدم و رفتم دنبال مری که با دیدش با اون لباس دلم میخواست ازش ب.و.س بگیرم ولی نه من م.ن.ح.رف نیستم ( آره جون مامانت ) ( لباس مری) دست مری رو گرفتم و سوار ماشین شدم و مامان و خاله سابین آمدن که بوق ماشین آدرینا رو شنیدیم که با متیو بودن خندم گرفت دختر گیج ( من نمیدانم خارجی ها چجوری نامزدی میکنن پس به روش ایرانی برگذار میکنم)
عاقد: در نزد انجمن آدرین آگرست آیا به طراوت بهاران سوگند یاد میکنی تا هماره آنچه بر خود روا می داری بر همسر خویش روا داری و آنچه بر خود نمی پسندی بر او نیز نپسندی ؟! برای او شوئی وفادار و برای فرزندانت پدری خردمند و راهگشا باشید آدرین میگوید : سوگند یاد میکنم. در نزد انجمن مرینت دوپن چنگ آیا به سرسبزی و باروری تابستان سوگند یاد میکنی تا با همسر خویش مهربان و همدل باشی و غرور و احترام او را همواره به جای آوری ؟! نیاز او را نیاز خود و در بی نیازی و بی آزی همسازو همگام وی باشی ؟!مرینت میگوید : سوگند یاد میکنم
آدرین:به نام نامی یزدان تو را من برگزیدم از میان این همه خوبان برای زیستن با تو، میان این همه گواهان بر لب آرم این سخن با تو، وفادار خواهم ماند در هر لحظه، در هر جا، پذیرا میشوی آیا ؟ تو با من این چنین هستی که من با تو؟ پس از آن مرینت : متن پیمان را به صورت زیر پس از پیمان بان تکرار می کند: به نام نامی یزدان پذیرا میشوم، مهر تو را از جان، هم اکنون باز می گویم میان انجمن با تو، وفادار تو خواهم ماند در هر لحظه، در هر جا برای زیستن با تو تو هم با من چنان با مهر پیمان کن، که من با تو
مری و ادری جملات زیر را پس از پیمان بان همزمان با هم تکرار می کنند: تو چون هم آشیان خواهی شد با منتمام عمر خواهم بود یک جان در دو بدن با تو بهشت عشق سازم خانه را سرشار از مهرو نور و عطر و یاسمن با تو گواهان این پیوند: همایون باد این پیمان همایون باد این پیوند گرامی باد این سوگند همایون باد، همایون باد، همایون باد پس از آن پیمان بان جمله زیر را بیان می کند: شادباش ما و انجمن را پذیرا باشید ( بریم به. مراسم مراسم سختی است مراسم براشون آریایی گرفتم)
پنچ روز بعد آدرینا : داشتم میرفتم که تلفن زنگ زد جواب دادم « آدرینا💛»بله پرستار : شما آشنای الیا سزار هستید💛 بله بفرمایید پرستار : ایشان و همسرش تصادف کردن و بچه هایش مردن خانم الیا و همسرش که توی کما است زنده هستند 💛یعنی چی الان میام بیمارستان قطع کردم و به سمت ماشین دویدم ته : کجا آدرینا برم بیمارستان الیا و نینو تصادف کردن ته : من میام جیمین: منم آدرینا : باشه بریم ته آروم برو ته : باشه رسیدیم زنگ زدم آدری جواب نداد زنگ زدم مرینت نری: الو آدرینا چی شده آدرینا: بیا بیمارستان کدوم بیمارستان بیمارستان باسل بچها الیا و نینو تصادف کردن مری: الان به آدری زنگ میزنم و از اتاق بیرون رفتم خاله امیلی: چی شده رنگت پریده عروسم مری : آدرین کجاست خاله و زدم زیر گریه امیلی و سابین : مرینت چی شده امیلی: رفته با عمو شرکت از موقع که آدرینا شرکت پاریس برگردوند عمو و آدرین مدیر عامل شرکت مدل و طراحی شدم
ری: زنگ زدنم آدرین آدری: بله عشقم مری :آدرین بیا باید بریم بیمارستان نینو و الیا تصادف کردن وایسا آدرینا زنگ زد بله آدرینا : نینو آمد توی بخش منم دارم میرم کره وگرنه از بیگ هیت اخراج میشم مری: باشه خداحافظ رسیدیم بیمارستان که آدرینا دوباره زنگ زد جواب دادم الو ادرینا: سلام خوبی حالشون خوبه مری: نه الیا آمده خونه ما ( آدرین و مری خونه امیلی و گابریل زندگی میکنه با متیو و سابین)همش داره گریه میکنه بغ۰لش کردم و گفتم آروم باش بچه میخوای چه کار که آروم شده آدرین هم پیش نینو بیمارستان است تو رسیدی آدرینا : اره تازه رسیدم متیو : بیا اجی اینم شربت بده الیا بخوره کی زنگ زده مری آدرینا متیو :بده من صحبت کنم سلام آدرینا آدرینا: سلام کله پوک متیو: دلت میاد به من بگی کله پوک من ازت کوچک تر هستم ادرینا : باشه بابا خداحافظ عزی.زم متیو : الان چی گفتی آدرینا : قرمز شدم و گفتم عز.یز.م پایان

پایان بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بنظرم برو عاقد شو همشو کامل گفتی
عاللللییییییی💕
پارت بعد رو احیانا قصد نداری بدی؟
چرا فردا روز های زوج شنبه دوشنبه چهارشنبه و جمعه
اهان
امیدوارم زود تر بیاد
الان خوبه؟
اره
خداروشکر
عالیییییییییییییییییییییییییییی بود 😍😍😍😘😘😘😘😘💕💕💕💕💕💕❤❤❤❤❤❤❤❤
آرشیدا خوبه مرسی
اصلا خوب نیست سطح ه.و.ش.ی.ا.ر.ی.ش زیر ۵ 😭😭😭
ای خدا چرا 🤧🤧🤧😭😭😭😭 خوب میشه خداااااااا چراااااا
خاله آرشیدا خوبه
حاله