سیلوم 🥰 من این پارت دو بار گذاشتم امیدوارم منتشر بشه
داشتم از کنارش رد میشدم.....با بغضی که گلومو چنگ میزد دستو پنجه نرم میکردم....پسراهم این حال من خبر داشتن.....با اینکه حال اونا از من بدتر بود بازم داشتن منو دلداری میدادن....بعضی وقتا از این دنیا خسته میشم....از این همه سختی خسته میشم اما....اما حداقل کسایی هستن که نمی زارن من زیاد آسیب ببینم
موقعی که از کنارش رد میشدم دستمو گرفته منو تو بغلش کشید(اهم ...اهم...خواهر برادرن لطفا ذهن های منحرف خود را کنترل فرمایید 😑😈👌👌👌)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدیبعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدیبعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدیبعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدیبعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدیبعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدیبعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدیییییییییییییژییییییییییبلشرهاریخجتذسختژذحنسذژختذژخاسذتذحتژذژختذزمتژذختژذیتخریختذسختطذختژذتهت ( مغزم قاطی کرد😐)
سلام من قراره پارت بعدیو بزارم تو صف بررسی هستش☺
آخه جوننننننن😁🥰
چشم
اجی جون فقط وقتی من میخوام ادامه بدم الان تو این قسمت زدی یهو میگی یهو چیشد که ادامه بدم
وقتی چشماشو باز میکنه نامجون کنارش عین بچه کوچولو ها خوابیده
من تا اینجاش گفتم تا بقیشو به سبک خودت ادامه بدی