
ناظر لطفا تایید کن🥲🙂💕
شایعه هایی که پیچیده بود...خب کسی تا حالا بچه ی اونجوری ندیده بود...یه سریا میگفتن اون مریضه یه سریا میگفتن شیطانه یه سریا میگفتن جادو گره ولی چیزی که از همه بدتر بودو نزدیک ترین ندیمه ی ملکه گفت:«پادشاه و ملکه هر دو چشم و مو مشکین. پس یعنی این بچه بچه ی عالیجناب نیست، یعنی بچه ی ملکه هست ها ولی پدرش یکی دیگه ست(بفهمین دیگه منظورمو🙂😂)» این شایعه مثل بمب تو قصر ترکید. یعنی چی؟ یعنی ملکه...؟! و دیر یا زود هم به گوش پادشاه رسید. اون اهمیت نمیداد اما...خب اون مرد بود. غیرت داشت غرور داشت و این چیزا یه تاثیری تو ناخودآگاهش میذاشت.
ولی مادرش...ملکه ی مادر که تازه از سفر اومده بود تیر خلاصو زد. خیلی رک و راست گفت:«کوک این بچه مال تو نیست میتونی قبول کنی یا نه ولی باید اینو در مورد زن و بچه ت بپذیری این تنها دلیل علمی این قضیه ست» اما علم...؟! اون زن چی از علم میدونست؟ حرف ملکه ی مادر عجیب بود ولی در مقابل حرف کوک هیچ بود. هوسوکو صدا کرد و هولناک ترین دستور زندگیشو داد:«ملکه رو د/ا/ر بزنید» چشمای هوسوک گرد شد. همسرش؟ تمام صحنه ها از جلوی چشم هوسوک میگذشت: روز ازدواج کوک، لبخنداش به ملکه، جوری که به ا/ت نگاه میکرد انگار همه دنیاشه...همه اینا از یاد پادشاه رفت؟!
هوسوک نفس عمیقی کشید و خیلی صریح گفت:«من نمیتونم این کارو بکنم قربان» چهره ی کوک در هم رفت:«کی به تو نیاز داشت» ********************* هوسوک نمیتونست صحنه ی جلوشو نگاه کنه. ا/ت دست بسته جلوی پادشاه و چشم های خدمه رو زمین افتاده بود و زجه میزد. مرد غول پیکری موهاشو تو دستش گرفته بود. کوک گفت:«بزن» هوسوک سعی کرد خودشو از جا بکنه ولی جلوشو گرفتن فریادی از ته دل کشید و اشکاش رو زمین چکید. قیافه ی کوک شبیه کسی بود که انگار تازه از خواب بیدار شده. زیر پاهاش و رو لباسش قرمز از لکه های خون بود:)
چی شد انتظار پایان خوش داشتین؟ نه نداشته باشین:) خیلیاتون گفتین ایده ش مال زال بوده ولی در اصل مال یه مستند بود. خیلیا تو آفریقا اینطورین یا بخوایم علمی بگیم«آلبینو» یا فاقد رنگدانه (خیلی هم زیبان) هستن و به مادراشون تهمتی که به ملکه زده شد میزنن:) خب تنهاتون میذارم که عر بزنید:)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یااااااااااا چرااااااا چراااااا عررررر عر عر عر عر عر عرررررر
چرا؟🙂💔چرا با احساسات من بازی میکنی؟؟🙂💔 دلیل این کارات چیه؟🙂 من فک کردم قراره بچه کشته بشه نه مادر بچه🙂💔 چرااااااااا؟؟؟؟
دلیل این کارام اینه که...
با وجه دارکم آشنا بشین:)
بلعععع خیلییی آشنا شدیم تو آخرین پارت زدی سر ا/ت بدبخت رو مث گوس#فند عید قربان زدی😐💔 واقعاا چرااا؟؟ حداقل بچه رو می کش#تی😐💔 واااای من وقتی تصور کردم پشمام ریخت😐💔 فک کن سره ا/ت مث توپ فوتبال قل بخوره بیاد پیشت😂💔
نههه بچه رو نمیکشتم:)
🙂💔
وویی 😐عجب یعنی کشتش تموم ؟😐شت 😐اون بچه بی مادر چی میشه؟؟😐نتیجه گیری : هیچوقت زن یه ولیعهد نشید چون وقتی پادشاه شد رفتارش تغییر میکنه و درآخر پخ
آره کشتش تموم 🙂😐
نتیجه گیری منطقی ای بود احسنت فرزندم 😔🐈⬛
حقیقتا پاهام بی حس شدن 🙂این چه پایان دردناکی بوددددد ولی بیشتر از این پشم ریزونا بنویس
به زودی با وجه دارک بارون آشنا خواهید شد 🙂🖤
میگم تو میدونی اکانت شقولک کجا رفت ؟؟
راستی تو تست هاش نمیدیدمت
ولی الان اکانتش پریده
میشه اگه برگشت به من تو کامنتا تستم بگی ؟؟؟
لطفا💜
والا منم نمد کجا رفته ولی خب یه اکانت هم تو نماشا داره اگه اومد بهت میگم
اکانت شقولک پرید🙂هنوز تصمیم نگرفته برگرده یا نه ولی برمیگردونمش🙂💕
عررررر
حیقتن
اشکامممممممممم
:'))))
:))))
به نظرم اون هایی که زال هستن خیلی خوشگلن مثل پری ممیمونن
وای دقیقا:)
😢🤧😭
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی بدی
پایانش زیادی غمگین بود🤧😭
مرسی🙂😂
میدونم:)🌸🌿
خیلی نام.ر.د.ی قلبم گرفت 😭😭😭😭😭
🥺😂
واییی قلبم یه لحظه حس کردم خودمو کشتن 😭😭😭😭