🥀Mirasulous4 mojeze asa 6🥀

سلام👋🏻👋🏻اومدم به پارت ششم😃😃خماریه این پارت از همه بدتره😗🥳😂😂خب بریم که بخونیم😃نظر فراموش نشه❤ کپی هم ممنوع🙂

اون شرور نبود! اون یک ابر قهرمان با معجزه گر بود😪البته بعد از ۵ دقیقه فهمیدم که ابرقهرمان نیست و دنبال قدرت های من و کت نواره😐سریع رفتم یک گوشه تا تبدیل بشم که دیدم دونفرم پشتم راه افتادن😐🤦🏻‍♀️برییییید😑آلیییییس😠کجا دنبال من راه افتادین؟😐یهو دیدم غیب شدن😂منم سریع تبدیل شدم🐞 از زبان آدرین👈🏻دیدم یکی به پاریس حمله کرده و منم یواشکی رفتم یک جا تا تبدیل بشم🐈‍⬛(🐈‍⬛کت نوار_🐞لیدی باگ)🐈‍⬛سلام لیدی باگ🐞سلام پیشی.دیگه بانوی من صدام نمیکنی؟🥺🐈‍⬛چرا چرا میکنم بانوی من😁🐞😐😂خب پیشی اون یک معجزه گر داره پس باید معجزه گرش را بگیریم😊🐈‍⬛خیالت تخت😁دیدم یک گل رز روی زمینه برداشتمش😍🌹

علامت اون شرور👈🏻🦁لیدی باگ و کت نوار!اگر همین حالا معجزه گراتون را به من ندین،کل مردم پاریس را نابود😂(مثلا داره شیطانی می‌خنده😁😂)🐞🐈‍⬛هرگز!😠🐞کت نوار اون معجزه گر خیلی قدرت منده باید حواسمون را جمع کنیم.دنبالم بیا.🐈‍⬛من تا آخر دنیا هم دنبالت میام😉❤🐞گربه‌ی زبان باز😄 🦁خودتون خواستین😈هاگ ماث!اگر صدام را می‌شنوی جواب بده😈

از زبان گابریل👈🏻 بعد از حمله این شرور به پاریس متوجه شدم که معجزه گر های گم شده فقط دو تا نبود و بیش از ۲ تا بود اما به نظر میرسه که نگهبانی که وظیفه خود را به لیدی باگ سپرد متوجه این نکته نبود که به لیدی باگ بگوید که معجزه گر های دیگری هم در سراسر دنیا گم شده پس فرصت خوبی برای به دست آوردن بقیه معجزه گر ها است تا با استفاده از آنها معجزه گر دختر کفشدوزکی و گربه سیاه را به دست بیاورم و امیلی عزیزم را زنده کنم. دیدم آدرین رفت یه گوشه پناه گرفت بنابراین من رفتم یه جا تا صحبت های دختر کفشدوزکی و گربه سیاه رو با اون شروع بشنوم که این شرور گفت هاگ ماث اگر صدام رو میشنوی جواب بده منم!😈خواستم برم تا به هاکماث تبدیل بشم و هدف اون شرور را بفهمم که یهو...

لیدی باگ از لاکی چارم استفاده کرد و کت نوار داشت حواس اون شرور را پرت می کرد که لاکی چارم به اون یک رز قرمز داد🤔🌹 🐈‍⬛عه😐لیدی باگ نکنه عاشقم شدی😂این رز را به من بده😂 🐞کت نوار😐🐈‍⬛بله؟🐞خفه😂😐🐈‍⬛چشم😂 🐞یهو دیدم اون شرور حمله‌ور شد سمت من😨منم سریع رفتم عقب و با نگاه به یک ماشین و تابلو فهمیدم که چیکار کنم😀کت نوار حواسشو پرت کن😉 🐈‍⬛عیبه چشم بانوی من🙂🥰 🦁میخوای شیر و گربه بازی کنی پیشی؟😈پنجه هاتو قلاف کن😈 🐈‍⬛نه راستش اصلا خوشم نمیاد.هرچی باشه تو ریشت از دسته‌ی گربه هاس آقا شیره🤪با داداشت راه بیا😂 🦁الان یک بلایی سرت میارم که یاد بگیری کجا ها باید حرف بزنی گربه سیاه😈😠 🐞اخ گفتی😂منم از دستش‌خسته شدم😂خلاصمون کن😂🐈‍⬛مرسی که طرف منی😐 🐞یهو دیدم که کار از شوخی گذشته😨😢🥺😭

اون شرور به کت نوار حمله کرد😨بعدش پیشی از پنجه‌ی برندش استفاده کرد اما دیر بود😨🥺😢تا اومدم که بجنبم پنجه‌ی برنده به کت نوار خورد😨🥺😭😭😱کت نواااااار😭😭😭💔خوبی؟بلند شو😭😭💔وقتی حواسم نبود اون شرور یکی از گوشواره هام را در آورد و کم کم هویت داشت‌ لو میرفت😭اما نتونستم که کت نوار را ول کنم.رفتم کنارش و یک گل رز از جیبش افتاد😨🥺😢💔🌹اما پژمرده😭🥀کت نوار این حقیقت نداره😭😭💔بلندشو🥺💔به‌خاطر من بلندشو😭😭😭من....من...😢من.....ع*ا*ش*ق*ت*م😭😭😭💔(عکس همین پارت🥺💔)

از زبان آلیس👈🏻دیدم که لیدی باگ و کت نوار داشتم با اون شرور می جنگیدند منو برید هر دو می‌ترسیم بلایی سر مرینت بیاد چون واقعا اون شرور سر سخت بود از اونجایی که خیلی نگران بودیم 🥺 تصمیم گرفتیم بریم صحنه را از نزدیک ببینیم وقتی رفتیم دیدیم که پدر آدرین یعنی گابریل😒 داشت صحنه را تماشا میکرد ولی انگار فکری تو سرش بود. یکم بهش شک داشتم🧐 به نظرم که قابل اعتماد نبود😁 یهو دیدم لیدی باگ ازقدرتش استفاده کرد و قدرت بهش گل رز داد😐🌹در فکر این بود که چیکار کنه و کت نوار داشت حواس اون شرور را پرت می کرد .از قدرتش استفاده کرد و قدرتش بر علیه خودش استفاده شد😨😱 واای😱 خدای من باورم نمیشه که نوار آسیب دید😱😨اون مرد و مرینت کم کم هویتش داشت لو میرفت😢

برای همین من و برید تصمیم گرفتیم دست به کار بشیم و بریم حواس اون شرور را پرت کنیم تا مری فرار کنه وقتی رفتیم اونجا برید سنگ برداشت و زد بهش گفت👈🏻 هی آقا شیره😈 با هم قد خودت در بی‌افت 🤪 بیا اینجا ببینم😂 یهو شرور راه افتاد دنبال برید و من مجبور شدم به مری بگم که در برو. 🐞نه نمیخواد من باهاش کارایی دارم😠آلیس: اما 😨اما آخه نداره.آلیس:باشه🥺💔 از زبان گابریل👈🏻وقتی دیدم که لیدی باگ و کت نوار شکست خوردن خیلی خوشحال شدم اما لیدی باگ سریع گوشوارشو گرفت و کت نوار را از اونجا برد و در رفت‌، منم دنبالش رفتم تا شاید هویت یکیشون رو متوجه بشم😈 وقتی که رفتم اونجا دیدم که لیدی باگ مجبور شد معجزه گر کت نوار رو برداره تا هویتش را بفهمه🥳 باورم نمیشد😨 امکان نداره 😨🥺😢یعنی این هم مدت کت نوار جلو چشمم بود🥺💔اون پسرمههههه😭😭اون پسر منه😭😭💔اون پسرمونه امیلی😭😭😭😭🥺💔 از زبان مرینت:باورم نمیشد🥺💔کت نوار آدرینه؟😭😭💔یعنی این همه مدت آدرین پیشم بود😭💔هر وقت که کت نوار دلش می‌شکست آدرینم دل منو می‌شکوند؟😭💔آدریییین د*و*س*ت دارم😭😭💔💔❤

گابریل:سریع رفتم و به هاگ ماث تبدیل شدم. پروانه را فرستادم سمت لیدی باگ و بهش گفتم👈🏻😈بانوی شرارت!من هاگ ماثم!😈من بهت قدرتی میدم تا همه دشمن هات را شکست بدی😈🐞 در عوضش ازم چی میخوای؟🤨 من از تو چیزی نمیخوام فقط باید یه گوشمالی حسابی به اون به شرور‌ بدی😈 و بعد آکومای تو را‌خنثی می کنم 🐞از آنجایی که اصلا حواسم نبود قبول کردم و بعد از گوشمالی حسابی دادن به اون شرور آکومام توسط هاگ ماث‌خنثی شد😪رفتم تا ببینم آدرین خوبه یا نه اما دیگه نفس نمی‌کشید😭💔که یهو...😨

پایان😁😁😁😁😁نظر فراموش‌ نشه❤💙❤

ببخشید که دوباره رفتیم تو خماری😆😂 امیدوارم خوشتون بیاد🙂❤ نظر فراموش نشه❤💋